چكيده
الگوبرداري از سيرهي حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)، بهترين طريق معرفت به خطوط اساسي خانوادهي آرماني است. مكتب فاطمي(سلام الله عليها) به لحاظ تعالي برقراري اتحاد عقل عملي با عقل نظري، اين قابليت را دارد كه با مراجعه به آن بتوان به معارف جزئي در پرتو معارف كلي دست يافت و در همهي امور زندگي از آن بهره جست. نوشتار حاضر، در راستاي شناخت مهمترين عوامل تحكيم خانواده، ابتدا مقدمات و مباني آن را در سنت و نگرش حضرت زهرا(سلام الله عليها) به بحث ميگذارد و به مباحثي همچون بينش توحيدي فاطمه (سلام الله عليها) نسبت به خانواده، بر صواب بودن مقدمات ازدواج و اعتماد و اطمينان به دوام ازدواج ميپردازد و سرانجام در بيان عوامل تحكيم خانواده در جلوههاي رفتاري و گفتاري حضرت زهرا(سلام الله عليها)، مسائلي از قبيل تدبير در حسن سلوك با همسر، حمايت و دفاع از همسر، حفظ مراتب حجاب، تقسيمكار در خانواده و... را مورد بحث قرار ميدهد.
تاريخ، موطن حادثهها و زمان، بستر ظهور و بروز پديدههاست؛ پديدههايي كه دم به دم بهسان قطره يا موجي به سواحل تاريخ برخورد كرده و محو ميشوند. در اين ميان، آن دسته از وقايع و حوادثي كه ريشه در اخلاص و توحيد دارند، باقي مانده و موجي برخاسته از ناپيداكرانهي موجوديت آنها، در بستر تاريخ، ساري و جاري ميشود؛ چنانكه جهاد عاشوراييان، همه روزها و همه زمينها را دربرگرفت و در همه عوالم درخشيد.
جلوههاي رفتاري فاطمه (سلام الله عليها) در محيط خانه و خانواده نيز جهادي ديگر بود كه لوحي از انديشه و حسن سلوك را در برابر همه قرون و اعصار گشود. وقتي چنين زني پا به خانه بخت ميگذارد و بر عرش همسري و مادري مينشيند، لحظه لحظهي حياتش، تاريخ و جغرافياي آرمانيترين خانواده را رقم ميزند و سراي او در سرسراي تاريخ، اسوه ميشود.
اخلاص، مهمترين سرّ جاودانگي حيات فاطمه (سلام الله عليها) است. فاطمه (سلام الله عليها) از حيات و ممات خويش، جـز خداونـد، اراده نفرمود. حضـرت (سلام الله عليها) موفقترين بانـوي هستي در كامروايي از زندگي، عشق همسر و فرزند بود و از آنجا كه حيات خانوادگي خود را نيز براي خداوند ميخواست، چنين دعا ميفرمود:
«... احيني ما عملت الحياة خيراً لي و توفني اذا كانت خيراً لي، اللهم اني اسألك كلمة الاخلاص...» (مجلسي، 1404ق: ج91، ص225)، «خداوندا، ماداميكه ميداني در زندگي من خيري است، مرا زنده بدار و آن زمان كه مرگ براي من بهتر است، مرا بميران. خداي من، من از تو كلمهي اخلاص را مسئلت دارم.»
معمولاً زناني كه از كانون خانواده ارضا شده و كامروايند، چنان به زندگي دل ميبندند و از آن خرسندند كه آن را با چيز ديگري معامله نميكنند؛ ولي فاطمه (سلام الله عليها)، حيات خود را با خداوند معامله كرد. وي در همهي اعمال و رفتارش جز محبت و رضايت دوست، چيزي در نظر نداشت و تحقق اين معنا را از درگاه دوست تقاضا نموده و ميفرمود: «اللهم اني اسئلك بماتحب و ترضي.» (شيخالاسلامي، 1377: ص227) فاطمه (سلام الله عليها) عشق و محبت به همسر و فرزندانش را نيز، در ظلّ محبت خداوند طلب ميكرد؛ چنانكه در مقام نيايش با خداوند كه منتهاي آرزويش بود، اينسان مناجات ميكرد: «اللهم اجعلنا ممن كانه يراك الي يوم القيامة الذي فيه يلقاك و لاتمتنا الا علي رضاك. اللهم واجعلنا ممن اخلص لك بعلمه و احبك في جميع خلقه...» (مجلسي، 1404ق: ج87 ، ص338)، «خدايا! مرا قرار بده از كساني كه تو را تا روز قيامت (كه در آن روز همه مشاهدهات ميكنند) در نظر دارند و ما را به جز بر حال رضايت خودت نميران. خداي من، ما را از كساني قرار بده كه عمل خودشان را براي تو خالص مينمايند و تو را در همهي خلايق دوست دارند.»
فراز شريف «واحبك في جميع خلقه»، با تحليل عرفاني، حائز نكات بسيار بلند توحيدي است و نشان دهندهي اين معناست كه اين بانوي موحد و مخلص، خداوند را در مظاهر خلقي ميديده و محبت او به مظاهر خلق نيز به واسطهي حب ذاتي به ذات ظاهر بوده است، نه به مظهر؛ يعني حد واسط محبت فاطمه (سلام الله عليها) به همسر و فرزندانش نيز، چيزي جز محبت خداوند نبوده است.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
حضرت (سلام الله عليها) در اوج علاقهي بسيار زيادي كه نسبت به همسرش، علي(ع)، داشت، در فرازهايي از سخنان و مناجاتش پرده از لايههاي دروني قلب خود برميدارد و ميفرمايد: «يا رب ليست من احد غيرك تثلج بها صدري و تسرّ بها نفسي و تقربها عيني»، «خداوندا، هيچ احدي به جز تو سينهام را خنك نميكند و نفسم را مسرور و شادمان نمينمايد و هيچكس جز تو چشم مرا روشني نميدهد.» (قيومي، 1374: ص48)
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در زندگي خانوادگي، هر وقت تقاضايي داشت، آن را با رضايت خدا ميسنجيد و رضايت خدا را بر رضايت خويش مقدم ميدانست. به عنوان نمونه، در يك حاجت مشروع، مثل تقاضاي خادم، وقتي با پيشنهاد پيامبر(ص) مبني بر جايگزين نمودن اذكار و تسبيحات به جاي خادم مواجه ميشود، چنين ميفرمايد: «رضيت عن الله و رسوله، رضيت عن الله و رسوله، رضيت عن الله و رسوله.» (شيخ بهايي، 1411ق: ص49) ايشان سه بار ميفرمايد: «من به آنچه كه خدا و رسول(ص) راضياند، رضايت ميدهم.»
فاطمه (سلام الله عليها) محبت فرزندان و پارههاي قلب خود را نيز با خداوند معامله ميكرد. چنانكه وقتي پيامبر(ص) ايشان را از ماجراي شهادت امام حسين(ع) و واقعهي خونبار كربلا آگاه فرمود، فاطمه (سلام الله عليها) كلمه استرجاع را بر زبان جاري كرد و گريست و آنگاه فرمود: «يا ابة! سلّمت و رضيت و توكّلت علي الله» (كوفي، 1410ق: ص55)، «پدرم، من تسليم شدم و رضايت دادم و به خداوند توكل ميكنم.»
مسلم است كسي كه همهي وجودش و همهي محبتش را با رضايت خدا معامله ميكند، به آنجا ميرسد كه خداوند رضايت او را ملاك رضايت خود و غضب وي را معيار غضب خود قرار ميدهد.
بينش فاطمي در انتزاعيترين لايههاي فلسفي و معرفتي، با مسائل عيني و واقعيتهاي ملموس در ارتباط است. ابعاد نظري شخصيت جامع حضرت فاطمه (سلام الله عليها) با عرصهي مسائل خانوادگي و همسرداري ايشان، پيوندي ناگسستني و معنيدار دارد. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ـ الگوي جامع شخصيت زن مسلمان ـ اسوهاي است كه همهي مناسبتهاي استغراق در بحر توحيد و وحدانيت را با تمامي شئونات مربوط به عالم كثرت جمع كرده است. وجود بيكرانهي حضرت فاطـمه زهـرا (سلام الله عليها)، مجموعهاي صالح و كامل از تجسم همهي خوبيها و زيباييها است.
يكپارچگي و وحدت شخصيت در وجودهاي مبارك و متعالي، در چنان اوجي است كه همهي حركات و سكنات در پرتو آن، يك معناي خاص پيدا ميكند و آن معني چيزي جز عبوديت و عشقورزي به حقيقتالحقايق نيست. معناي احترام به همسر و رحمت بـر فـرزند، در وجـود حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، معنـايي جـز احترام بـه خالق و رحمت بـر جلوههاي او ندارد. بنابراين، نظام رفتاري فاطمي در شئونات خانوادگي، متشكل، منسجم و يكپارچه است. بخش توحيدي اين نظام، مجموعهاي دقيق است كه در آرمانيترين اشكال، سازمان يافته است و بين اجزاي اين رفتار، هيچ نوع خلل، تضاد و تضاربي وجود ندارد و به همين جهت، سازمان نظاممند سيرهي فاطمي در شئونات خانوادگي، اين قابليت را دارد كه بتوان از آن قوانين عمومي و خصوصي را انتزاع نمود. روابط كوچك و بزرگ داخلي يا خارجي اين سازمان رفتاري، الله محوري است و خداوند در همهي شبكههاي ارتباطي، جلوههاي فعل و قول و تقرير فاطمي حضور دارد. در كانون خانه و خانواده وي، خدا موج ميزند و پروردگار عامل مهم بستگي همهي اجزاي انديشه فاطمي است. عاملي كه سبب جامعيت عمل و نظر در وجود حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ميشود، فقط و فقط خداوند است.
اغلب شخصيتها تنها در معدودي از سويهها و زمينههاي وجودي خود به بلوغ ميرسند و از آنجا كه داراي اعتدال و جامعيت نيستند، نميتوانند از معارف نظري خود در رابطه با كم و كيف انجام اعمال مدد گيرند. بنابراين، چون حيطهي عقل نظري و عقل عملي ايشان از هم جدا است، نميتوانند معرفت كلي را با معارف جزئي درآميزند و هرچند كه در وادي انديشه پيشتازند، ليكن در عرصه و ميدان عمل توانمند نيستند؛ اما در شخصيتهاي متعالي، از آنجا كه به اتحاد عقل عملي و عقل نظري رسيدهاند، معارف جزئي در پرتو معارف كلي روشن ميشود.
نوشتار حاضر درصدد است تا با بيان قوانين منتزع از سيرهي فاطمي(سلام الله عليها) كه سبب تحكيم خانواده ميشود، نمادي براي تشكيل خطوط اساسي يك خانواده آرماني ترسيم كند.
مباني و مقدمات تحكيم خانواده در نگرش و سنت حضرت زهرا(سلام الله عليها)
الف ـ بينش توحيدي فاطمه (سلام الله عليها) نسبت به خانواده
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در والاترين درجات بينش توحيدي بهسر ميبرد. اين بانوي «غيب و شهود» و اين ملكهي «بود و نمود»، هر حسن مرتبتي را در سلوك خانوادگي، مرهون بينش توحيدي ميدانست. زيرا چنانكه اشاره شد، معرفت كلي و معرفت جزئي در گسترهي شناخت فاطمي هيچ گسستي ندارد. وجود نازنين فاطمه(سلام الله عليها) از آنجا كه تاج شهزادگي در ساحت ديدگاه توحيدي بر سر داشت، به الهام ربوي، بر تمام رمز و رازهاي كدبانوگري و تدبير منزل احاطه يافت و خود در اين رابطه ميفرمايد: «الحمدلله الذي لم يجعلني متحيرة في امر من اموري»، «حمد خدايي را كه مرا در هيچ يك از اموراتم متحير و سرگردان نگذاشت.» (قيومي، 1374: ص122)
در مقام صديقين، موحد همه حقايق را در پرتو حق مطلق ملاحظه ميكند و جز يار در ديار هستي، ديّاري نميبيند. صدق، عامل انكشاف بعضي از حقايق و كشف مغيّبات براي صديقين است؛ چنانكه حضرت يوسف(ع) در پرتو مقام صديقيّت خويش، صور مثالي حقايق جزئي را در روياها و منامات دريافت ميفرمود و البته غير از تعبير خواب، بر علوم ديگري نظير علم مملكتداري و حفظ خزاين نيز اشراف داشت. از اثرات وضعي مقام صدّيقيّت اين است كه صدّيق در مقام امور جزئي و شئون عالم كثرت نيز، از آگاهيهاي ژرف و حكمتهاي شگرفي برخوردار ميشود.
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) داراي بالاترين مرتبهي صدّيقيّت است. از اين رو، وجود مبارك ايشان به «صديقه كبري» لقب يافت. امام صادق (ع) در اينباره ميفرمايد: «هي صديقةالكبري و علي معرفتها دارت القرون الاولي»، «حضرت فاطمه (سلام الله عليها) صديقه كبري است و عصرها و نسلهاي پيشين بر محور شناخت و معرفت او ميگردد.» (مهاجر، 1413ق: ج1، ص65) برحسب اقتضاي اين مقام، ايشان در زمينهي حكمت عملي، بيشترين اشراف را به رموز تدبير منزل، همسرداري و تربيت فرزند داشتند و سيرهي خانوادگي ايشان نيز، آرمانيترين آيينها و روشها بوده است.
يكي از بنيانيترين و ريشهدارترين مباني تحكيم خانواده اين است كه بينش زن و مرد نسبت به خانواده، بينشي توحيدي باشد. پيشينهي ازدواج، خواستگاري، ملاكهاي همسرگزيني، مهر، جهاز و...، همه و همه در زندگي فاطمه (سلام الله عليها) توحيدي است و نور الهي سراسر عناصر و شاخصههاي زندگي خانوادگي حضرت (سلام الله عليها) را ميپوشاند و اين پيام را در سرسراي تاريخ همه همسران، طنينانداز مينمايد كه ركينترين و استوارترين عماد در استحكام زندگي خانوادگي را ميبايست در عرصهي بينش توحيدي جستجو كرد.
فاطمه(سلام الله عليها) جز خدا را نميديد و در همه لحظات حيات پاكش، جز خدا و رضايت وي را طلب نميكرد. شئونات زندگي او نيز در سايهسار خدادوستي و خداپرستي، بالنده ميشد. خود دربارهي احوال توحيدي و عرفانياش ميفرمايد: «شغلني عن مسئلته لذّة خدمته، لاحاجة لي غيرالنظر الي وجهه الكريم» (دشتي، 1375: ص99)، «لذتي كه از خدمت حضرت حق ميبرم، مرا از هر خواهشي باز داشته است و حاجتي جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاي خداوند باشم.»
اينچنين محبت خداوند، نهانيترين لايههاي دل لاهوتي فاطمه (سلام الله عليها) را سرشار نموده بود و حب همسر و فرزند در پرتو محبت خدا براي وي تفسير ميشد؛ چنانكه اصل انتخاب علي(ع) به همسري نيز، جز داعيهي اخلاص نبود. از اين رو، هنگامي كه به واسطهي انتخاب علي(ع)، در معرض طعن زنان قريش قرار گرفت، عرض حالي به خدمت حضرت رسول(ص) برد و آنگاه سر به آسمان بلند كرد؛ لبخند زد و فرمود: «رضيت بما رضي الله و رسوله»، «راضي شدم به آنچه خدا و رسول خدا(ص) به آن راضياند.» (شيخالاسلامي، 1377: ص273) و روزي كه علي(ع) از وي پرسيد: چرا از رنج گرسنگي و بيطعام ماندن خانه، وي را باخبر نكرده است؛ آن بانو در پاسخ نفرمود كه علي جان من از تو شرم ميكنم؛ بلكه فرمود: «يا ابالحسن! اني لاستحيي من الهي ان اكلف نفسك مالا تقدر عليه»، «اي ابالحسن! من از خداي خود شرم ميكنم كه به تو تكليفي كنم كه تو قادر بر انجام آن نيستي.» (همان)
ب ـ بر صواب بودن مقدمات ازدواج
يكي از علل مؤثر در تحكيم خانواده، خالي بودن پيشينهي ازدواج و مقدمات آن از خلل و فساد است. هرچه نور خدا، نور محبت و صداقت در اين پيشينه شعلهورتر باشد، اميد اينكه اين نور در سراسر زندگي مشترك زوجين تجلي كند، بيشتر است. چنانچه يكي از عوامل مهم تزلزل خانوادهها، مورد مطالعه قرار گيرد، روشن ميشود كه در بسياري از ازدواجهاي ناموفق، مقدمات غلط و نابجايي وجود داشته كه بذر سياهيها و كدورتها را حتي قبل از ازدواج در زمين آن افشانده است. مروري اجمالي بر زندگي حضرت فاطمه (سلام الله عليها) نشان ميدهد كه ممهّدات ازدواج ايشان در كمال تعالي و نورانيت بودهاند. در ذيل به نمونهاي از آنها اشاره ميشود:
1 ـ رضايت زوجين نسبت به اصل ازدواج
اگر در انديشهي يكي از زوجين، ناخشنودي و نارضايتي از اصل ازدواج وجود داشته باشد، اين عامل، تأثيرات منفي بسياري در زندگي مشترك باقي خواهد گذاشت. همچنين اگر اين خشنودي و رضايت، رضايتي الهي نباشد، باز هم اين ازدواج، ريشهي مستحكمي نخواهد داشت. بنابراين، اگر دختري با اجبار خانواده ازدواج كند و خود تمايلي به آن نداشته باشد يا به واسطه علاقه و ميل به مال، جاه و جمال مردي، همسر وي شود، در حاليكه به لحاظ دين و خلق از او رضايتي ندارد، اين ازدواج، ازدواج ممدوحي نميتواند باشد و سبزي صلح و مودت در آن ديري نخواهد پاييد. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) رضايت خود را از ازدواج با علي(ع) اينگونه اعلام ميفرمايد: «رضيت بما رضي الله و رسوله» (دشتي، 1375: ص29)، «من به آنچه كه خدا و رسول خدا(ص) راضياند، راضي و خشنودم.»
كاوش در پهنا و ژرفاي اين عبارت شريف، تبيينكنندهي اين حقيقت است كه رضايتي كه مقدمهي ازدواج است، در صورتي سبب تحكيم خانواده خواهد بود كه رضايتي الهي و خداپسندانه باشد. مفهوم عكس اين قضيه شرطي نيز حجيت دارد و با قراين روايي مورد تأكيد و تصريح قرار گرفته است. به تعبير ديگر، مفهوم عكس اين قضيه با منطوق كتاب و سنت، تنصيص شده است. چنانكه روايات زيادي مشتمل بر اين مضمون، در جوامع حديثي وارد گرديده كه اگر كسي به داعيهي جمال و مال با كسي ازدواج كند، مال و جمال از او زايل ميشود. وقتي عواملي گذرا و بيپايه، ريشهي يك پيوند قرار گيرند، آن پيوند، با اولين باد خزاني افسرده خواهد شد؛ ولي اگر كسي تنها براي خدا و رضايت او قدم به ساحت زندگي مشترك بگذارد، اين نيت الهي در تحكيم بنيان خانوادگي وي مؤثر خواهد افتاد.
2 ـ رضايت خانواده از ازدواج
يكي ديگر از عوامل مؤثر در تحكيم خانواده اين است كه هر دو خانواده به ازدواج فرزندانشان راضي باشند. هرچه اين رضايت به لحاظ كمي و كيفي عميقتر باشد، اين ازدواج از ضمانت و كفالت بيشتري برخوردار خواهد بود. آثار سوء ازدواجهاي تحميلي، از همان نخستين طليعهي ازدواج نمودار ميشوند. اين تحميلها گاه مستقيم و گاه غيرمستقيماند. چنانكه گاهي خانوادهها به ظاهر فرزندانشان را از ازدواج منع نميكنند، ولي آثار نارضايتي خود را در گوشه و كنار ممهّدات ازدواج يا پس از آن نشان ميدهند و اينچنين زوجين به بيرغبتي خانوادههاي خود پي ميبرند و اين معنا در روحيهي زندگي مشترك آنها (خودآگاه يا ناخودآگاه) تأثير خواهد داشت.
زندگي حضرت فاطمه (سلام الله عليها) از اين ضمانت محكم برخوردار بود و رضايت و خشنودي پيامبر(ص) از ازدواج فاطمه (سلام الله عليها) با علي(ع) بر هيچكس پوشيده نبود. پيامبر(ص) در همهي مراحل زندگي اين زوج، به عنوان يك عقل مجرب، از تداوم اين ازدواج حمايت ميفرمودند و در رفع مشكلات ايشان ميكوشيدند.
3 ـ عدم توجه به ارزشهاي باطل و دروغين در مراسم ازدواج
از ديگر عوامل مؤثر در استحكام خانواده، عدم توجه به ارزشهاي باطل و دروغين در مقدمات ازدواج، نظير تعيين مهريه، تهيه جهاز، برگزاري مراسم ازدواج و... است. بررسيهاي به عمل آمده نشان ميدهد كه گاه كدورتها و مشكلات خانوادگي در همان سپيدهدم زندگي مشترك به واسطهي اين برنامهها و عدم توجه به ارزشهاي واقعي در طي آنها به وجود ميآيد.
علي(ع) در صداق ازدواجش، همهي داراييش را به فاطمه (سلام الله عليها) داد؛ زيرا همهي دارايي وي، تنها يك زره بود و ما به ازاي آن تبديل به وسايل ضروري زندگي آن دو شد. جهاز فاطمه (سلام الله عليها) هفده قلم (چادر، مقنعه، پيراهن، حصير، پرده، لحاف، متكا، ليوان گلين آبخوري، كوزه، كاسه گلي، آفتابه گلي، آسياب دستي، مشك، تشت، حوله، پوست گوسفند و...) بيش نبود. در تمامي مراسم ازدواج فاطمه (سلام الله عليها)، مستحسنات و مستحبات الهي، نورافشاني مينمودند. در مراسم وليمه، فقرا و اغنيا با يكديگر دعوت شده بودند. تهليلات و تكبيرات به جاي غنا و لهو و لهب، زينتبخش مجلس عروسي فاطمه (سلام الله عليها) بود و در ملازمات عقد، نظير مهر و جهاز و...، مراتب خلوص ديده ميشد. وقتي به علي(ع) طعنه زدند كه تو بافضيلتترين و شجاعترين مرد عرب هستي و ميتوانستي دختر ثروتمندي را به عقد خود درآوري تا خانهي تو را سرشار از جهاز نفيس كند، آن حضرت(ع) فرمود: «انا قوم نرضي بما قدرالله و لانريد الاّ رضيالله و فخرنا بالاعمال، لا بالاموال» (بحراني، بيتا: ج11، ص363)، «همانا ما گروهي هستيم كه به مقررات الهي رضايت دادهايم و جز رضايت خدا چيزي نميخواهيم و افتخار ما نيز به اعمال نيكو است؛ نه به مال و ثروت» و وقتي به فاطمه (سلام الله عليها) طعنه زدند كه تو همسر مرد فقيري شدهاي كه هيچ مالي ندارد، آن وجود نازنين فرمود: «رضيت به فوق الرّضا»، «من به علي(ع) راضي هستم و رضايت من از او فوق درجات رضايت است.» (مجلسي، 1404ق: ج43، ص97)
هنگامي كه پيامبر(ص) به فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: «من تو را به مهر چهارصد درهم به همسري علي درآوردم»، ايشان در پاسخ فرمود: «رضيت علياً و لاارضي بصداق اربعمائة درهم»، «من به علي(ع) راضي هستم؛ ولي به چهارصد درهم مهريه راضي نيستم.» سپس رسول خدا(ص) از وي سؤال ميكند: «پس تو چه مهريهاي را طلب داري؟» آن حضرت(سلام الله عليها) ميفرمايد: «من دل نگران امت توام؛ چه آن كه فكر شما نيز مشغول امت است» و آنگاه خداوند شفاعت امت محمد (ص) را به عنوان صداق عقد فاطمه (سلام الله عليها) به وي تقديم ميفرمايد. (شيخالاسلامي، 1377: ص284)
چنانكه مشهود است، تمامي ارزشها از نخستين طليعهي وصلت علي(ع) و فاطمه (سلام الله عليها)، ارزشهايي الهي و راستين بوده است؛ در صورتيكه اين ارزشها در كانون خانوادهي شيعيان ارج نهاده شود، بيشك ديگر شاهد زندگيهاي از هم پاشيده و نابسامان نخواهيم بود.
4 ـ الهي بودن مراسم ازدواج
در تمام مراحل و موارد، مراسم ازدواج حضرت زهرا(سلام الله عليها)، الهي بود. وليمهي ازدواج، مبارك بود؛ چرا كه با آن فقيران مدينه را اطعام نمودند. فاطمه (سلام الله عليها) با فرياد تكبير به خانهي اميرمؤمنان(ع) مشرف شد و در ميانهي راه پيراهن عروسي خويش را مسكين بخشيد. (مظاهري، 1372: صص 67-66) در روايت وارد شده است:
«قال علي(ع)، قال لي رسولالله(ص)، يا علي اصنع لاهلك طعاماً فاضلا، ثم قال: من عندنا الحم و الخبز و عليك التمر و السمن، ... ثم قال لي رسولالله(ص): ادع من احببت، فاتيت المسجد و هو مشحن بالصحابة، فاستحييت ان اشخص قوماً و ادع قوماً، ثم صعدت علي ربوة هناك و ناديت: اجيبوا الي وليمة فاطمه (سلام الله عليها)، فاقبل الناس ارسالاً، فاستحييت من كثرة الناس و قلة الطعام، فعلم رسولالله مما تداخلني، فقال يا علي! اني سادعوالله بالبركة» (مجلسي، 1404ق: ج3، ص94)، «علي(ع) ميفرمايد كه رسول خدا(ص) به من فرمود: اي علي! براي اهل خود طعام بافضيلتي تدارك ببين و آنگاه فرمود: گوشت و نان از سوي ما و خرما و روغن از سوي تو تهيه شود؛ سپس فرمود: «اي علي، برو و هر كه را خواستي، دعوت كن.» من به مسجد آمدم؛ در حاليكه مملو از صحابه بود و شرم كردم از ايـن كه گروهي را دعوت كـرده و جمعي را واگذارم؛ از ايـن رو نـدا دادم: مردم! به وليمهي فاطمه (سلام الله عليها) بشتابيد و مردم پذيرفتند؛ من از كثرت مردم و كمبود طعام شرم كردم و پيامبر(ص) از آنچه بر من رفته بود، باخبر شد؛ فلذا فرمود: علي، من براي وليمهي تو به بركت يافتن دعا ميكنم» و اينچنين، نشانههاي بركت، رحمت و ايمان از مراسم ازدواج الهي علي(ع) و فاطمه (سلام الله عليها) هويدا بود.
فاطمه (سلام الله عليها) در شب ازدواجش به جاي انديشه در ارزشهاي بيارزش، به حقايق عالم هستي ميانديشيد؛ تا آنجا كه علي(ع) متوجه اشكهاي پرفروغ و پاك او شده و حال وي را جويا گشت. فاطمه (سلام الله عليها) فرمود:
«تفكرت في حالي و امري عند ذهاب عمري و نزولي في قبري فشبهت دخولي في فراشي بمنزلي كدخولي الي لحدي و قبري، فانشدك الله ان قمت الي الصلاة، فنعبدالله تعالي في هذه الليلة...» (شافعي، بيتا: ص295)، «در پيرامون حال و رفتارم فكر كردم و به ياد پايان عمر و منزلگاه ديگري به نام قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزي ديگر از اينجا به طرف قبر و قيامت خواهم رفت. در اين آغازين لحظههاي زندگي، تو را به خدا سوگند ميدهم كه بيا تا به نماز بايستيم و با هم اين شب را عبادت كنيم.»
5 ـ دعا و صدقه در ازدواج
دعا و صدقه از عوامل بسيار مهمي هستند كه ميتوانند يك ازدواج را بيمه نمايند. دعا و صدقه در روايات و احاديث، به منزلهي سپري معرّفي شدهاند كه بلاها را دفع مينمايند. هيچ ازدواجي در اين عالم محقق نميشود، مگر اينكه در معرض بعضي بليات جزئي يا كلي در اصل يا فروعاتش قرار ميگيرد. استفاده از فرمولهاي غيبي كه در باب آثار دعا و صدقه وارد شده است، ميتواند حلاّل برخي از مشكلات اصلي و فرعي بناي ازدواج باشد. چنانكه امام صادق(ع) ميفرمايد: «ما من قبض و لا بسط الاّ و لله فيه مشية و قضاء و ابتلاء ...» (كليني، 1362: ج1، ص152)، «هيچ گشايش و تنگياي وجود ندارد، مگر اينكه براي خداوند در آن اراده، قضا، امتحان و بليهاي وجود دارد.»
االبته مراد از بلا هميشه آفت نيست؛ بلكه حتي اگر در ازدواج رونق و گشايشي باشد، باز هم ميتوان آن را نوعي بلا دانست. «بلاء» نوعي اختبار و امتحان است و در نيك و بد استعمال ميشود. جوهري در صحاح ميگويد: «البلاء الاختبار يكون بالخير و الشر. يقال: أبلاه الله بلاء حسناً و ابتليه معروفاً.» (رك. امام خميني، 1371: ص236)
در ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، اثرات شريف دعا و صدقه هويدا است. هنگاميكه جهازيه حضرت (سلام الله عليها) را نزد پيامبر اكرم (ص) آوردند، اشك شوق از ديدگان مبارك ايشان جاري شد و دست به دعا برداشتند: «خدايا مبارك كن اين جهازيه را كه اغلب آن از گل است» و هنگامي كه حضرت رسول(ص)، جواب مثبت فاطمه (سلام الله عليها) را براي وصلت ايشان به دست آوردند، در طليعهي بشارت اين وصلت تكبير گفتند. علي(ع) ميفرمايد: «رسول خدا(ص) وقتي دخترش را به ازدواج من درآورد، نزد من آمد و فرمود: با نام خدا برخيز و اين ذكر را بخوان: «علي بركة الله، ماشاءالله، و لاقوة الا بالله، توكلت علي الله...»، «بر سفره خدا مينشينم و راضي ميشوم بر آنچه كه او بخواهد؛ قدرت و قوتي نيست مگر از جانب خدا؛ پس به او توكل ميكنم و ياري ميطلبم.» سپس مرا در كنار فاطمه نشانيد و گفت: «خداوندا ! اينان محبوبترين مردم در نزد من ميباشند؛ آنان را دوست بدار و خير و بركت به فرزندان آنها عطا كن و آنان را از هر آسيبي حافظ باش، من آنها و فرزندانشان را از شرّ شيطان فريبكار به تو ميسپارم.» (شيخ طوسي، 1372: ج1، ص38)
هر صدقهي جزئي، بعضي از آفات و سيئات پيرامون ازدواج را دور ميكند. متعاليترين نماد اين صدقه، بخشش پيراهن عروسي حضرت زهرا(سلام الله عليها) در شب زفاف آن حضرت، توسط ايشان بود. چنانكه در روايت آمده است:
«ان النبي(ص) صنع لها قميصاً جديداً ليلة عرسها و زفافها و كان لها قميص مرقوع و اذاً بسائل علي الباب، يقول: اطلب من بيت النبوة قميصاً خلقا.ً فارادت ان تدفع اليه القميص المرقوع، فتذكرت قوله تعالي (لن تنالوا البرّ حتي تنفقوا مما تحبون)(2) فدفعت له الجديد.» (شيخالاسلامي، 1377: ص282)، «رسول خدا(ص) براي عروسي حضرت فاطمه (سلام الله عليها) پيراهن تازهاي تهيه كرد و جامهي كهنه و وصلهداري نيز نزد فاطمه (سلام الله عليها) بود، در اين هنگام سائلي در زد و گفت: از خانهي رسول خدا(ص) جامهاي كهنه ميخواهم. فاطمه (سلام الله عليها) خواست كه جامهي وصلهدار را به وي بدهد، ناگاه به ياد آورد كه خداوند فرموده است: «هرگز به فضيلت نميرسيد، مگر انفاق كنيد از آنچه دوست داريد.» چنين بود كه آن حضرت(سلام الله عليها) جامهي نو و جديد خود را به فقير بخشيد.»
6 ـ اعتماد و اطمينان به دوام ازدواج
از ديگر عواملي كه ميتواند سبب تحكيم خانواده شود، اين است كه زوجين با يقين قدم در عرصهي ازدواج بگذارند و بدانند كه وصلت آنها دائمي است و اطمينان داشته باشند كه هرگز از هم جدا نخواهند شد. تشويش و بيم جدايي، گرمي و زلالي اطمينان را از دل و جان ميزدايد و تزلزل اعتماد، سبب ظهور اولين رخنهها در ديوارهي مستحكم نهاد خانواده ميشود.
همانطور كه بيان گرديد، حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در اولين شبي كه به همسري علي(ع) درآمدند، تعبيري را بيان داشتند كه حكايت از يقين ايشان ميكند كه از خانهي علي(ع) جز با مرگ جدا نخواهند شد و جز مرگ نميتواند در اجتماع و الفت اين دو خليل، خللي وارد آورد: «اي علي... من امروز از خانهي پدر به خانهي شما منتقل شدم و روزي هم از اين خانه به قبر و لحد، پاي خواهم گذاشت.» (دشتي، 1375: ص35)
7 ـ همسر را بهترين همسر دانستن
يكي از اصليترين محورها در تحكيم خانواده اين است كه زن و شوهر ديدگاه مثبتي دربارهي يكديگر داشته باشند؛ هرچه اين ديدگاه مثبتتر و متعاليتر باشد، به همان ميزان هر دو از خوشبختي بيشتري در زندگي زناشويي برخوردار خواهند بود. اصليترين عاملي كه رايحهي رضايتمندي و خرسندي را در فضاي زندگي مشترك ميپراكند، سبزي و خرمي است كه شاخسار بينش همسران نسبت به هم را بارور ميكند و زماني مودّت ميان زوجين تهديد ميشود كه پنداشت و نظرگاه آنها نسبت به همسري با يكديگر مخدوش شود و نخستين صاعقهاي كه ديوارهي اعتماد و محبت بين همسران را ميشكافد، اين است كه يكي از زوجين بپندارد كه همسرش وي را لايق همسري خود نميبيند و يكي از دو همسر يا هر دو، در اين انديشه باشند كه بهترين همسر را براي خود برنگزيدهاند. اين پنداشت در ذهن هر يك از زوجين خلجان كند، موجب تلخكامي و ناخرسندي در طرفين و البته تلختر و سنگينتر براي زوجي خواهد بود كه مورد خسران قرار گرفته و ميداند كه همسرش او را لايق نميشمارد.
با الگوبرداري از زندگي مشترك و شكوهمند فاطمه (سلام الله عليها)، ميتوان اين معيار وزين را در تحكيم خانواده عرضه نمود كه «همسر را بهترين همسر دانستن»، از اولين و اساسيترين گامهاي مسير خوشبختي خانواده است.
شاهد اين مدعي اين است كه پيامبر(ص) در طليعهي زندگي علي(ع) و فاطمه (سلام الله عليها)، نخست، ديدگاه آنان را نسبت به همسري با يكديگر جويا ميشود، آنگاه كه از علي(ع) ميپرسد: «همسرت را چگونه يافتي؟» جواب ميشنود: «چهقدر او ياور خوبي در راه اطاعت خدا است» و زماني كه از فاطمه (سلام الله عليها) سؤال ميكند كه «تو همسرت را چگونه يافتي؟» آن بانو در پاسخ ميگويد: «علي(ع) بهترين شوهر است.»
آنچه كه از تأمل و ژرفنگري در اين اقوال شريف به دست ميآيد، اين است كه خوشبختترين و پاكترين زوجهاي عالم، همديگر را تنها لايق همسري خويش نميدانستند، بلكه يكديگر را لايقترين همسر براي هم ميديدند. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در جواب پدر نفرمود: «بعل خير»، «او شوهر خوبي است»؛ بلكه فرمود: «او بهترين شوهر است.»
وجود چنين ديدگاهي ميان همسران نه تنها مايهي خوشبختي، جبران فقدانها و ملايمت مشكلات است، بلكه موجب پوشاندن نقايص هر يك از زوجين در نظر ديگري است و اگر اين نگاه متعالي و زيبا متقابل باشد، لطف اين زندگي به سرحد اعلاي كمال و بالندگي خواهد رسيد.
عوامل تحكيم خانواده در جلوههاي رفتاري و سيرهي حضرت زهرا(سلام الله عليها)
الف ـ حسن سلوك با همسر
يكي از عوامل بسيار مهم و اساسي در زمينهي تحكيم خانواده، تدبير در حسن سلوك با همسر است. اين مفهوم از مفاهيم پيچيدهاي است كه چندين مفهوم ديگر در تشكّل ساختار آن نقشآفريني ميكنند. نوعي فراست و كارداني در تدبير منزل و رفتار با همسر، ميتواند از تعيينكنندهترين عوامل موفقيت در آيين همسرداري به حساب آيد. در اينجا نمونهاي از ظرايف و لطايف جلوههاي رفتاري و گفتاري فاطمه (سلام الله عليها) در برخورد با همسر بزرگوارشان ـ حضرت اميرالمؤمنين (ع) ـ بيان ميشود تا در تحليل جوانب و جزئيات اين رفتار، گامي به سوي درك كاربردي مفهوم «فراست و تدبير در حسن سلوك با همسر»، برداشته شود.
1 ـ توجه به ظرايف روحيات همسر
يكي از عوامل استحكام بخش پيوندهاي مودّت ميان زن و شوهر اين است كه طرفين بتوانند حالات و روحيات يكديگر را درك كنند. شايد هيچ عاملي به اندازهي درك متقابل روحيات در زندگي خانوادگي، نميتواند آرامشبخش و سازنده باشد. مهمترين عامل و سبب محبت نيز معرفت است (رك. فيضكاشاني، بيتا: ج 8-7 ، ص201) و درك روحيه و شناخت ابعاد وجودي همسر، از تجلّيات معرفت به اوست.
فاطمه (سلام الله عليها)، علي(ع) را خوب ميشناخت و بر روحيات او مشرف بود. در شرايطي كه ديگران علي(ع) را درك نميكردند و از جلوههاي رفتاري وي سوء برداشت مينمودند، اين همسر گرامي وي بود كه او را ميشناخت و براي ديگران رفع ابهام ميكرد. چنانكه در روايتي وارد شده است كه يكي از اصحاب اميرالمؤمنين(ع) وي را در تاريكيهاي نخلستان تعقيب كرد و شاهد حالات عرفاني و راز و نياز محيرالعقول او با معبود بود. در اين ميان، ناگهان مشاهده كرد كه حضرت(ع) همانند چوب خشكي در زمين عبادتگاه خود فرو افتاد؛ پس از تأمل بيشتر به اين گمان يا يقين رسيد كه علي(ع) از دنيا رفته است؛ هراسان به درب منزل او آمد تا اين خبر را به فاطمه (سلام الله عليها) بازگويد؛ آن بانوي جليلالقدر با معرفت و دركي كه از روحيات علي(ع) داشت، دريافت كه علي(ع) در حالت خوف الهي بدان صورت درآمده است؛ فلذا فرمود: «... الغيشة التي تأخذه من خشية الله...» (ابن شهرآشوب، 1379: ص124)، «اين حالتي است كه به واسطهي خشيت الهي بر وي عارض شده است.»
نمونهي ديگري كه از توجه حضرت زهرا (سلام الله عليها) به ظرايف روحيات همسر بزرگوارشان حكايت دارد، ماجراي واپسين لحظات حيات نوراني آن حضرت(سلام الله عليها) است. فاطمه(سلام الله عليها) شدت دلبستگي همسرش، علي(ع)، را به خود ميدانست و بر اين مطلب آگاه بود كه وي با وجودي كه قلبي پهناورتر از وسعت تمام هستي و استقامتي عظيمتر از استقامت كوه دارد ولكن از دست دادن فاطمه (سلام الله عليها) ممكن است وجود او را از هم بپاشد. از اين جهت، در واپسين لحظات زندگي، با درك ظرايف روحي همسر، او را به نزد خود خواند و با زبان دلداري و دلآرامي، آرام آرام لحظات مرگ خود را براي وي توصيف كرد تا پذيرش مرگ خود را براي او آسان نمايد. يكي از ظرايف مواجه نمودن افراد با مرگ عزيزان اين است كه اين خبر آرام آرام و مرحله به مرحله به ايشان برسد و فاطمه (سلام الله عليها) با درك لطايف روح علي(ع)، خود اين مهم را برعهده گرفت.
در روايت آمده است كه فاطمه (سلام الله عليها) قبل از شهادت، رؤياي صادقه مبشّرهاي ديد و براي آرام نمودن علي (ع)، او را به بالين طلبيد و رؤياي خود را با او درميان گذاشت و بدين وسيله او را از جهت روحي آماده نمود: «شبي كه خداوند ارادهي قبض روح فاطمه(سلام الله عليها) و اكرام روح او را داشت، فرارسيد؛ حضرت فاطمه (سلام الله عليها) همسرش را به بالين طلبيد و فرمود: پسرعموي من، سلام بر شما، همانا اين جبرئيل است كه به سوي من آمده و بر من سلام ميكند و ميگويد: اي محبوبهي حبيب خدا و ميوهي دل او، امروز تو در محل اعلي و جنتالمأوي به او ملحق ميشوي و آنگاه فرمود: جبرئيل از نزد من رفت. (پس از مكث و تأمل) حضرت فاطمه (سلام الله عليها) دوباره فرمود: بر شما سلام باد و آنگاه خطاب به همسرش گفت: اي پسرعموي من، اين ميكائيل بود كه همانند دوستش جبرائيل به من سلام كرد. (بعد از مكث و تأمل ديگري) دوباره فاطمه (سلام الله عليها) جواب سلامي را داده و چشمهايش را كاملاً باز كرد و به همسرش گفت: اي پسرعموي من، به خدا قسم، به حقيقت اين عزرائيل است كه بالهايش را در مشرق و مغرب گشوده است و پدرم او را براي من چنين وصف فرموده است...» (سپهر، 1382: ص183)
البته اخبار ديگري نيز، در باب لحظات آخر حيات فاطمه(سلام الله عليها) وارد شده است ولكن آنچه از اين خبر در راستاي مراد منظور نظر برداشت ميشود، اين است كه فاطمه (سلام الله عليها) با اين لطايف و ظرايف سعي داشتند، خبر مرگ خود را با زيباترين و ملايمترين صورت ممكن، به علي(ع) برسانند تا وي در معرض شنيدن خبر سهمگين شهادت ايشان، ازپاي درنيايد.
ـ پرهيز از تقاضاي نامقدور
در زندگي مشترك، توجه به ظرايف روانشناختي كه مربوط به روحيهي مردانه يا زنانه است، در رأس مهمترين عوامل مؤثر در استحكام خانواده قرار دارد. علي(ع) هرچند يك انسان كامل و «كون جامع» بود، لكن در قالب آيتي مذكر، در اين عالم ظهور كرد و در يكي از شئون امكاني خود، حائز مقام رياست اقتصادي خانواده گرديد. وجود فاطمه (سلام الله عليها) نيز هر چند حاصل همهي عظمتهاي لاهوتي بود، لكن در قالب آيتي مؤنث و تحت تكفل اقتصادي علي(ع) بهسر ميبرد و يكي از جهات كماليهي زندگي مشترك اين دو وجود مقدس، اين بود كه به ويژگيهاي زنانه يا مردانه يكديگر توجه و دقت ميفرمودند.
تقاضا نمودن امري از فردي كه قادر بر انجام آن نيست، هميشه و همهجا سبب آسيب هر روحيهاي نميشود؛ ولي به جهت شرايط خاصي كه در زندگي مشترك و روحيهي زن و شوهر وجود دارد، معمولاً اگر اين تقاضا از سوي زني در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد، نوع خاصي از احساس سرشكستگي را در خود خواهد يافت و اين واقعيت روح او را خواهد آزرد.
آنچه از سطور نوراني زندگي خانوادگي فاطمه(سلام الله عليها) به دست ما رسيده است، نشان دهندهي اين حقيقت است كه فاطمه (سلام الله عليها) به اين معني توجه وافر داشته و اين نكتهي ظريف را همواره رعايت ميفرموده است؛ چنانكه در تاريخ زندگي معصومانهاش آمده است:
«در يكي از روزها، صبحگاهان امام علي(ع) فرمود: فاطمه جان آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم؟ آن بانو(سلام الله عليها) فرمود: نه، سوگند به خدايي كه پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزيد، دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريم؛ امام علي(ع) با تأسف فرمود: فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال غذا بروم؟ فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: «يا ابالحسن انّي لاستحيي من الهي ان اكلّف نفسك ما لا تقدر عليه» (اربلي، 1381: ج2، ص26)، «اي ابالحسن، من از پروردگار خود حيا ميكنم كه چيزي را كه تو بر آن توان و قدرت نداري از تو درخواست كنم.»
هرچند كه شأن صدور اين روايت درباره مسائل اقتصادي است، ولي تعميمي كه در اين عبارت شريف وجود دارد، نشان دهندهي اين معني است كه در ساير امور و شئون نيز، رعايت اين مطلب امري مطلوب و پسنديده است.
ـ استقبال از پيشنهاد همسر
يكي از عواملي كه سبب ميشود روحيه توادد و نشاط در زندگي خانوادگي ريشهدار شود و اعضاي خانواده در زير آسمان صلح و صفا، به يكديگر حسّ نزديكي بيشتري پيدا كنند، اين است كه از پيشنهادهاي يكديگر استقبال نمايند. فاطمه (سلام الله عليها) در اين امر پيشتاز بودند. در روايتي آمده است: روزي تنگدستي و مشكلات بسيار بر علي ابن ابيطالب(ع)، فشار آورد تا آنجا كه از فاطمه (سلام الله عليها) خواست تا نزد پيامبر(ص) برود و از او چيزي بخواهد. فاطمه (سلام الله عليها) خوب ميدانست كه علي(ع) تا چه حد كتوم است و تا چه اندازه به او، حسن، حسين، زينب و كلثوم، شفقت دارد؛ لذا به محض آنكه امام علي(ع) در قالب اين كلام محجوبانه (اگر به خانه پدرت رفتي، چيزي از او بخواه)، خواستهي خود را با فاطمه (سلام الله عليها) در ميان ميگذارد، فاطمه (سلام الله عليها) درنگ نميكند و در ساعتي غير متداول براي تسريع در اجابت خواستهي همسر، به سوي منزل پدر ميشتابد و هنگاميكه پيامبر(ص) دربارهي خواستهاش سؤال ميكند، فاطمه (سلام الله عليها) بسيار حكيمانه و مدبرانه ابراز حاجت مينمايد؛ وي به حاجت خود و به گفته علي(ع) تصريح نمينمايد و مشكل خود را اينگونه با پدر در ميان ميگذارد: «غذاي فرشتگان، تهليل، تسبيح و تحميد است؛ پس طعام ما چه ميتواند باشد؟»
در اين سخن حضرت (سلام الله عليها)، اشارتي به مقام فرشتگان نيز وجود دارد كه اينان به طور دايم در حال اطاعت محضاند و ملائك، عقول مجردي هستند كه به هيچيك از اطعمه و اشربهي عوالم پايينتر، نيازي ندارند و ارزاق ايشان معنوي و از جنس ذكر، حمد و ستايش پروردگار است. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) از آنجا كه با فرشتگان محشور بوده و با ايشان مراوده داشتند، با اذكار ايشان آشنا بودند؛ از اينرو به بعضي از اذكار آنان نيز اشاره مينمايند. در زمانه و عصري كه فرهنگ اوليهي عرب، صراحت و بيپردگي در گفتار بود و در برهنگي سخن افراط مينمودند، اين نمونه عرض حاجت كردن، كمال فراست و ادب فاطمي را ميرساند.
پيامبر(ص) با ظرافتي خاص در ازاي درخواست متين فاطمه (سلام الله عليها)، براي او از تعليم ذكر خاصي از سوي جبرئيل(سلام الله عليها) خبر دادند كه با رفع اين مشكل مناسبت دارد. حكمت و معرفت فاطمه (سلام الله عليها) وي را واميدارد كه از پدر تمناي آن اذكار را نمايد. فاطمه (سلام الله عليها) خوب ميدانست كه اذكار و اسماي الهيه، كاركنان مطلق دار وجودند و هر يك از آنها مقتضياتي دارند. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) اين عبارت شريف را در اين رابطه از پيامبر(ص) فرا ميگيرند: «يا اولالاولين، يا آخرالآخرين، يا راحمالمساكين و يا ارحمالراحمين.»
تدبيـر و فـراست فاطمه (سلام الله عليها) در همسرداري، آنگاه نمـود بيشتري پيـدا ميكند كه ايشان پس از فراگرفتن اين رمز و راز، بـا مسرّت از خانهي پـدر بـه خانهي خويش برميگردد و براي علي(ع) اينگونه حكايت ماجرا را باز ميگويد كه من براي دنيا رفتم و با متاع آخرت بازگشتم و اينگونه با اشراف بر ظرايف روحي علي(ع)، خود را دست خالي نشان نميدهد و به گونهاي حكيمانه و مدبرانه ميخواهد كه علي(ع) از عرض حاجت در برابر رسول خدا(ص)، شرمنده نشود. (رك. شيخالاسلامي، 1377: ص216)
2 ـ سازگاري با همسر
يكي ديگر از عواملي كه سبب تحكيم خانواده ميشود، اين است كه زوجين با يكديگر توافق و سازش اخلاقي داشته باشند. مسلم است كه وقتي زن و شوهر در كنار يكديگر قرار ميگيرند و در جميع شئون زندگي، در وطن و سفر و در حال بيداري و در بستر با يكديگر شريك ميشوند، گاه اختلاف سليقههايي پيدا ميكنند. براي آنكه اين اختلافها، اساس زندگي مشترك را خدشهدار نسازد و قلب همسران را از هم نرنجاند، بايد به فرآيندي جهت سازش و توافق توسل كرد. در طي اين فرآيند، هر يك از زن و شوهر از بعضي اميال، خواستها و سليقههايشان براي احترام به نظر همسر خود، چشمپوشي ميكنند. البته اين امر، دربارهي وجود دو معصوم(سلام الله عليها) با عامهي مردم متفاوت است. با اين وصف، علي(ع) در اين زمينه دربارهي همسرش فاطمه (سلام الله عليها) ميفرمايد: «ولااغضبتني و لاعصت لي امراً و لقد كنت انظر اليها فتنجلي عني الغموم و الاحزان بنظرتي اليها» (اخطب خوارزم، 1374: ص256)، «فاطمه(سلام الله عليها) مرا به خشم نياورد و مخالفتي با امر من نكرد و هر وقت نگاهش ميكردم، تمام غمهايم زايل ميشد.»
3 ـ محبت و احترام نسبت به همسر
ـ با احترام خطاب كردن همسر
يكي از رموز موفقيت در زندگي مشترك اين است كه در پارهاي از مسائل جزئي، فراست و دقت نظر اعمال شود. چنانكه صدا كردن همسر، يك امر بسيار روزمره در زندگي خانوادگي است؛ در صورتيكه اين خطاب، احترامآميز باشد، پژواكي از محبت و صميميت را درپيخواهد داشت.
وجود مبارك علي(ع) و فاطمه(سلام الله عليها) در رعايت اين نكته نيز، الگو و سرمشق بودهاند. آن بانوي بزرگوار، نام همسر خود را با احترام ياد ميكرد. گاهي وي را با كنيه «ابالحسن» ميخواند و گاهي با ياد قرابت نسبي (يا ابن عم) وي را ندا ميداد و گاه با لقب شريف «يا اميرالمؤمنين» او را فرا ميخواند و در گاه مؤانست و بعضي از موارد ديگر نيز از سر حكمت، وي را با نام مباركش ميخواند و گاه نيز با ساير القاب شريفه از او ياد مينمود.
نام بردن مناسب و زيبا خطاب كردن افراد، از شاهكليدهاي ارتباط مثبت برقرار كردن است. در فرآيند خطاب محترمانه، انرژيهاي مثبتي از وجود فرد احترام كننده به جانب فردي كه مورد احترام قرار ميگيرد، متصاعد ميشود و طليعهي ارتباط را مصفّا و مبارك ميگرداند و زمينهي واكنش مثبـت مخاطب را نيـز فـراهم ميآورد. حضـرت اميـرالمؤمنيـن(ع) در ايـنباره ميفـرمايـد: «اجملوا في الخطاب، تسمعوا جميلالجواب»، «خطابهايتان را زيبا كنيد تا پاسخ زيبا بشنويد.» (غرر الحكم، 1377: ص435)
هرچند كه در ميان انبوه ارتباطات وسيع و گستردهي زن و شوهر، خطاب نمودن همسر از سادهترين جلوههاي رفتاري و بسيطترين فرمولهاي ارتباطي است ولكن از اهميت ويژهاي برخوردار است. نحوه، نوع و لحن خطاب و آميزههاي احساسي انعكاس يافته در خطاب و بكارگيري اسماء و القاب مناسب براي مخاطب قراردادن افراد، تأثير عميقي در واكنشهاي عاطفي افراد بر جاي ميگذارد و زن و شوهر نيز جهت تحصيل خرسندي و رضايتمندي خاطر از يكديگر، بيش از هر چيز به كنشها و واكنشهاي عاطفي مثبت و مناسب نيازمندند؛ لذا بايد به همين مسائل به ظاهر ساده ، ولي مهم نيز توجه نمايند. به عنوان نمونه، فاطمه(سلام الله عليها) هنگام شكايت مرگ پدر و مشكلات سياسي همسرش را اينگونه خطاب ميفرمايد: «يا ابن ابيطالب» (مجلسي، 1404ق، ج8، ص125) و با اين خطاب، متذكر نسبت علي (ع) با پيامبر (ص) ميشود و هنگاميكه ميخواهد خبر رحلت خود را به علي (ع) بدهد، ايشان را با خطاب «يا ابنعم» فراميخواند تا متذكر نسبت خود و علي (ع) شود. (همان، ج43، ص191)
ـ تواضع در برابر همسر
«معاشرت معروف» در روابط ميان زن و مرد، يكي ديگر از پايههاي تحكيم و دوام خانواده به حساب ميآيد. در حسن معاشرت زن با شوهر، عامل تواضع، عنصري چشمگير و اساسي است. زن از عطوفت شوهرش لذت بيشتري ميبرد و مرد از محبت احترامآميز زن، بيشتر محظوظ ميشود. ليكن تواضع متناسب، از مواردي است كه ميتواند مرد را در زندگي خانوادگي، سرشار از رضايت خاطر و خشنودي نمايد و به همهي هستي او مراتب لذت همنشيني و انس با همسرش را بچشاند؛ زيرا مفهوم «قواميت تكويني شوهر بر زن» ايجاب ميكند كه رفتار زن با شوهر خاضعانهتر و رفتار مرد با زن دلسوزانهتر باشد. «همهي افراد بشر دربارهي تعيين مرزهاي زيبايي با يكديگر هم رأي نيستند.» (رك. نيوتن، 1377) ولي تواضع مناسب از مفاهيمي است كه در اكثر دورههاي تاريخي و در بين اكثر اقوام، ملل و نژادها، مورد تكريم و احترام قرار گرفته است. امام صادق(ع) ميفرمايد: «ثلاثة يوجبن المحبة: حسنالخلق، حسنالرفق، و التواضع» (مجلسي، 1404ق: ج2، ص205)، «سه چيز محبت را بر جاي ميگذارد: خوشاخلاقي، خوب مدارا كردن و تواضع.»
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) با وجودي كه كفو و همتاي علي(ع) و دختر سرور كائنات است، در مقابل همسرش، تواضعي ستودني دارد. به عنوان نمونه، وقتي در برابر شفاعت علي(ع) از خليفه كه براي عيادت او اذن ميخواستند، قرار ميگيرد، با اين عبارت متواضعانه پاسخ ميفرمايد: «يا علي، البيت بيتك و انا امتك»، «علي جان، خانه خانهي توست و من كنيز توام.» (بابازاده، 1376: ص255)
ـ ابراز و اظهار محبت به همسر
يكي ديگر از نكات بسيار قابل توجه در روابط ميان زن و شوهر، اظهار محبت به همسر است. در بنيان خانوادههايي كه با وجود عامل محبت از فرآيند اظهار محبت، به خوبي استفاده نميشود، اندك اندك خدشهها و خللهايي به وجود ميآيد. دانستن محبت دو همسر به يكديگر كافي نيست؛ شنيدن كلمات محبتآميز از لوازم يك زندگي موفق زناشويي است. اين نياز متقابل زن و شوهر به اظهار محبت در مقابل يكديگر، بايد به بهترين نحو پاسخگويي شود.
پيامبر(ص) دربارهي ابراز محبت مرد نسبت به زن ميفرمايد: «قول الرجل للمرأة اني احبك، لايذهب من قلبها ابداً» (حرعاملي، 1367: ج20، ص23)؛ «هيچگاه اين كلام شوهر كه ميگويد: «دوستت دارم»، از دل زن خارج نميشود.»
زن نيز به طور متقابل بايد به همسر خويش اظهار محبت نمايد. در زندگي حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، عبارات محبتآميز و احترامآميز به علي(ع) بسيار است؛ از جمله ايشان در عبارتي خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت ميفرمايد: «روحي لروحك الفداء و نفسي لنفسك الوقاء» (حائري مازندراني، 1374: ج1، ص196)، «روح من فداي روح تو باد و جان من سپر بلاي جان تو باشد.»
4ـ حمايت و دفاع از همسر
يكي از مهمترين شاخصههايي كه ميتواند در ژرفابخشي محبت و در نتيجه در استحكام خانواده مؤثر باشد، حمايت و دفاع از همسر است. مسلم است كه در هر زندگي خانوادگي، زن و شوهر غير از نقش همسري، در ساير روابط اجتماعي يا سياسي و...، نقشهاي ديگري نيز بر عهده دارند و هيچ قلعه و دژي مستحكمتر از قلعهي خانواده نميتواند مدافع يك انسان در سختيها، آسيبهاي اجتماعي و... باشد. حمايت هر يك از زوجين از ديگري و تجليل و قدرداني از تلاشها و زحمات وي، از جملهي اين امور است.
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) هم مأموم علي(ع) بود و هم همسر وي و از آنجا كه اين بانو در همهي خيرات و صالحات، پيشتازترين فرد امت محسوب ميشد، در امر دفاع از ولايت نيز، والاترين جانفشانيها را به ساحت كبريايي خداوند تقديم كرد. يكي از نمونههاي منقلب كنندهي دفاع فاطمه (سلام الله عليها) از همسرش، در جرياني است كه علي(ع) را با اكراه و اجبار براي اخذ بيعت به مسجد مدينه ميبردند. در روايت است كه بانوي دو عالم(سلام الله عليها)، براي دفاع از همسر به درب مسجد آمد و جلوههاي به ياد ماندنياي از ايثار و فداكاري از خويش در تاريخ بر جاي گذاشت. براي نمونه، اين فراز شريف از وي در ياوري علي(ع) نقل ميشود: «فوالله يا سلمان لااخلي عن باب المسجد حتي اري ابن عمي سالماً بعيني» (شيخ مفيد، 1374: ص181)، «به خدا سوگند اي سلمان، از درب مسجد مدينه پا بيرون نميگذارم تا آنكه پسرعموي خود را با چشمان خودم سالم ببينم.»
فاطمه (سلام الله عليها) در يكي از فرازهاي حمايتهايش از علي(ع) ميفرمايد: «ما الذي نقموا من ابيالحسن؟... والله لو تكافوا عن زمام نبذه رسولالله(ص) اليه لاعتلقه و لسار بهم سيراً سجحاً و لايكلم خشاشه... و لم يكن يتحلّ من الغني بطائل و لايحظي من الدنيا بنائل غير ريّ الناهل...» (طبرسي، 1380: ج1، ص147)، «چرا به شوهرم، اميرالمؤمنين(ع)، توجهي نكرديد؟... اگر مردان شما به او جفا نميكردند و اجازه ميدادند او بر كرسي بر حق خود بنشيند، او به سوي شما حركت مينمود و با آرامش تمام، مركب خلافت را سالم به مقصد نهايي ميرسانيد و هيچ رنج و زحمتي هم متوجه كسي نميشد... و خود نيز از آن سوء استفاده نميكرد و جز اندازهي نياز از آن بهرهمند نميشد...»
همچنين فاطمه(سلام الله عليها) در تبليغ ولايت علي(ع) ميفرمود: «انّ السعيد، كلّ السعيد، حق السعيد، من احب علياً في حياته و بعد مماته...» (زيدبنعلي، بيتا: ص458)، «سعادت و رستگاري، همه سعادتها و رستگاريها و حقانيت رستگاريها از آن كسي است كه علي(ع) را در دوران زندگي و پس از شهادتش دوست داشته باشد.»
در روايت ديگري آمده است كه حضرت علي (ع)، حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ـ دختر رسول خدا(ص) ـ را شبانه بر مركبي مينشاند و در مجالس انصار ميگردانيد تا از آنها تقاضاي ياري نمايد. «فكانوا يقولون: يا بنت رسولالله(ص)، قد مضت بيعتنا لهذا الرجل... فقالت فاطمه (سلام الله عليها): ماصنع ابوالحسن الا ماكان ينبغي له، و لقد صنعوا ما الله حسيبهم و طالبهم» (اميني، 1379: ج5، ص372)، «انصار به حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ميگفتند: اي دختر رسول خدا(ص)، بيعت ما با اين مرد گذشته است. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ميفرمود: ابوالحسن كاري را انجام ميدهد كه سزاوار اوست و مردم نيز عملي را انجام دادند كه خداوند از آنها حساب ميكشد و از آنها (حق ابوالحسن) را مطالبه مينمايد.»
5 ـ زينت ظاهر و باطن براي همسر
يكي از اصول حاكم بر خانوادهي آرماني، آراستگي ظاهر و باطن همسران براي يكديگر است. علي (ع) ميفرمايد: «جمال الباطن، حسنالسريرة» (غرر الحكم، 1377: ص41)، «زيبايي باطن ، در حسن نيت و زيبايي درون است.» دل و جان فاطمه (سلام الله عليها)، در كمال حسن نيت، خلوص و صميميت نسبت به همسر بزرگوارش بود و حسن سريرهي او جميلترين زيباييهاي باطني را در برابر چشمان مبارك علي(ع) به تماشا ميگذاشت.
بايد توجه داشت، چنانكه فردي از نعمت جمال ظاهر برخوردار نباشد، اولاً با هنرمندي و ظرافت خاصي ميتواند به آراستگي و حسن خويش بيفزايد؛ ثانياً با ظرايف و طرايفي كه در جلوهگريهاي رفتـار عقلي خود طراحي ميكنـد، ميتوانـد بـه حسن سـلوك و جمال بـاطن دسـت يابد. بـه عنوان مثـال، لبخنـد زينـت چهره اسـت؛ اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «التبسّم، حبالة المودة» (نهجالبلاغه، كلمات قصار)، «تبسم ريسمان دوستي است.» نگاه مهربان، زينت چهره است و ميتواند بر جمال ظاهر و باطن بيفزايد. گشادگي چهره و بشاشيت وجه نيز، نوعي زينت چهره است. در روايت، يكي از خصوصيات زنان با فضيلت، درخشندگي چهره معرفي شده است: «افضل النساء امتي اصبحن وجهاً...» (كليني، 1362: ج5، ص324)
شادماني باطني و رضايت خاطر نيز، نوعي صباحت و درخشش در چهره ايجاد مينمايد و وجه را زيباتر و مزيّنتر مينمايد. نور ايمان، چهره را هرچند نازيبا باشد، زينت ميدهد و دوستداشتني ميكند. امام حسن عسگري(ع) دربارهي «حسن»، سخن بلندي دارد. ايشان حسن را به دو قسم ظاهر و باطن تقسيم كرده و ميفرمايند: «حسن الصورة، جمال ظاهر و حسن العقل، جمال باطن» (مجلسي، 1404ق: ج1، ص32)، «زيبايي چهره، جمال ظاهري است و جمال و نيكويي خرد و انديشه، سرمايهي آراستگي باطن است.»
خداوند انسان را به حب جمال مفطور نموده است؛ فلذا گرايش به زيبايي و جمال، از گرايشات و تمايلات فطري و مستحسن انساني است و زيباپسندي از خواستههاي طبيعي بوده و با سرشت انسان ممزوج است. از اين رو، در همهي جوامع و تمدنها و بين همه فرهنگها، جلوههاي زيبادوستي و جمالپرستي مشاهده ميشود. زينت و آراستگي لباس و چهره سبب ميشود، زيباييهاي طبيعي رونق گرفته و با جلوهي بيشتري بدرخشند. اين امر در روابط بين زن و شوهر، بيشتر مورد تأكيد قرار گرفته است.
در سيرهي امامان معصوم(ع)، مشاهده ميشود كه ايشان براي نماز، زيارت مؤمنين، حضور در بعضي از مجالس مانند مجلس درس و براي همسران خويش، متناسب با زمان و مكان و شرايط، به آراستگي ظاهر و زينت جمال خود توجه مينمودند. امام حسن مجتبي(ع) در اين رابطه ميفرمايد: «ان الله جميل و يحب الجمال، فأتجمل لربي و هو يقول: خذوا زينتكم عند كل مسجد...» (كليني، 1362: ج6، ص438)، «همانا خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و من بدين جهت براي پروردگارم خود را آراسته ميكنم و خداوند در اين رابطه ميفرمايد كه براي رفتن به هر مسجدي زينت كنيد.»
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) به عنوان زينت و استحباب، انگشتري به دست ميكردند و از قول رسول خدا(ص) انگشتر را تبليغ ميفرمودند: «قالت فاطمه(سلام الله عليها)، قال رسولالله(ص): من تختم بالعقيق لم يزل يري خيري» (حرعاملي، 1367: ج3، ص40)، «هركس انگشتري عقيق به دست كند، همواره خير ميبيند.»
سنت خداوند جميل اين است كه در دايرهي خلقت، نقش و نگار هستي را با زيبـاييها زينـت مينمايـد؛ چنـانكه ميفرمايـد: «ولقد جعلنا فيالسماء بروجاً و زيّناها للناظرين» (حجر، 16)، «و به يقين ما در آسمان برجهايي قرار داديم و آن را براي تماشاگران آراستيم.»
قرايني در زندگي حضرت فاطمه (سلام الله عليها) وجود دارد كه نشان ميدهد اين بانوي بهشتي، سعي مينمودند در محيط خانه و خانواده، عطرآگين و آراسته باشند و موهبت زيبايي و جمال بيمثالي را كه خداوند به ايشان ارزاني داشته بود، با زينت و تجمل، جلا و شكوهي ديگر بخشيده و آن را براي اميرالمؤمنين(ع) عرضه نمايند. در اين جهت، حضرت زهرا (سلام الله عليها) هميشه در نزد خود عطر نگه ميداشتند. امالسلمه ميگويد: «از ريحانهي پيامبر(ص) عطر خواستم و گفتم: سرورم! آيا عطر و بوي خوشي نزد خويش داريد: ايشان فرمود: آري و بيدرنگ شيشهي عطري آورد و اندكي از آن را بر كف دستم ريخت. بوي خوشي از آن برخاست كه هرگز به مشامم نرسيده بود.» (مجلسي، 1404ق: ج43، ص95) حضرت فاطمه(سلام الله عليها) حتي در واپسين لحظات زندگيش به اسماء فرمود: «هاتي طيبي الذي اتطيب به» (اربلي، 1381: ج2، ص62)، «عطر مرا كه هميشه خود را با آن عطرآگين مينمودم، بياور ...»
اميرمؤمنان(ع) در اشاره به آراستگي ظاهر و باطن فاطمه (سلام الله عليها) ميفرمود: «و لقد كنت انظر اليها، فتنكشف عني الهمم و الاحزان» (مجلسي، 1404ق: ج43، ص134)، «هرگاه به او مينگريستم، همهي ناراحتيها و غمهايم برطرف ميشد.»
ب ـ صبر و بردباري
صبر ملكهاي قلبي است كه سبب ميشود فرد بر تحمل مكروهات و سختيها توانا شود. هرچه صدر، از وسعت بيشتر و ايمان از تعالي والاتري برخوردار باشد، صبر و بردباري نيز فزوني خواهد يافت. برگزيدگان خدا و خاصّان درگاه او، در طيّ چند روزي كه در دنيا ميهمان ضيافت ابتلائات خداوندند، به انواع سختيها و انحاي محنتها و بليّات آزمايش ميشوند و اين گوهر صبر و بردباري ايشان است كه آنها را در معبر عبور از سختيها ياري ميكند.
وجود نازنين حضرت فاطمه (سلام الله عليها) نيز، از آنجا كه اخصّ عارفين و موحدين بود، از ابتداي دورهي كودكي تا شهادت، همواره در معرض انواع ناملايمات و رنجها قرار داشت. در زندگي فاطمه(سلام الله عليها) نيز، صبر و بردباري ويژهاي وجود داشت. يكي از عناصر اصلي موفقيت در حيات خانوادگي، استفاده از كيمياي صبر است. در هر خانوادهاي كه عنصر صبر آسيب ببيند، بناي محبت و استحكام نيز آفت خواهد پذيرفت. نظر به زندگي حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، ميتواند راهكارها و الگوهايي عملي براي بردباري در برابر مشكلات در محيط خانه و خانواده را فرا راه همهي خانوادهها بگشايد. فاطمه (سلام الله عليها) در سنين پايين با علي(ع) پيمان ازدواج بست و از ميان خواستگاران متعدد، علي(ع) را با وجود فقر و تهي دستي ايشان برگزيد. رئوس موارد صبر و شكيبايي حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، در حسن همسرداري و همراهي با علي(ع) را ميتوان در پنج محور زير برشمرد:
1ـ صبر و تحمل در برابر فقر علي(ع).
2ـ تحمل سرزنشها.
3ـ تحمل سختيهاي كار منزل و خدمت خانه.
4ـ شكيبـايـي و تحمـل مشكـلات فـراوان در زمـان غيبتهـاي طولانـي حضــرت اميرالمؤمنين(ع) (در طول جنگهاي صدر اسلام)
5ـ شراكت در غم علي(ع) و تحمل رنجهاي او و مشاركت در صبوري وي.
دربارهي صبر و شكيبايي حضرت(سلام الله عليها) در برابر مشكلات، نمونهها و شواهد تاريخي فراواني در دست است. آن حضرت(سلام الله عليها) مشكلات اقتصادي را تحمل مينمود و نزد كسي افشا نميكرد؛ گاه رسول خدا(ص) مصرّانه از ايشان احوالپرسي مينمود، آنگاه ايشان به گوشهاي از آلامش اشاره ميفرمود. روايت است، روزي در پاسخ پدر فرمود: «اصبحنا و ليس في بيتنا شئ يذوقه ذائقي و انا لنحمدلله تعالي» (مجلسي، 1404ق: ج35، ص252)، «پدر جان، صبح كرديم، در حاليكه در خانهي ما چيزي نيست تا با آن رفع گرسنگي بنماييم و ما در هر حال خداي بزرگ را سپاسگزاريم.»
آن حضرت(سلام الله عليها) دربارهي اثاثيه و لوازم منزل خود و علي(ع)، با پدرش اينگونه دردودل مينمود: «اني و ابن عمي ما لنا فراش الا جلد و كبش ننام عليه باليل و يعلف عليه ناصحنا بالنهار»، «من و پسر عمويم هيچ فرشي نداريم؛ مگر يك پوست گوسفند كه شبها بر روي آن ميخوابيم و روزها بر روي آن شتر خود را علف ميدهيم.» رسول گرامي(ص) نيز پاسخ فرمودند: «اصبري... » (همان، ج14، ص197)، «صبر و تحمل داشته باش.»
فاطمه (سلام الله عليها) به جهت انتخاب زندگي فقيرانهي علي(ع)، مورد سرزنش فراوان قرار ميگرفت؛ ولي در برابر اين سرزنشها صبر ميفرمود. در روايتي از امام صادق (ع) از جابربن عبداللهانصاري نقل شده است كه روزي رسول خدا(ص)، به خانهي دخترش، فاطمه(سلام الله عليها)، وارد شد و او را در حالتي ديد كه در نتيجه چشمان مباركش پر از اشك گرديد؛ زيرا لباس آن حضرت(سلام الله عليها) بسيار نامناسب بود. زهرا(سلام الله عليها) در آن حال از يك طرف مشغول آرد كردن جو و تهيهي نان بود و از طرف ديگر به فرزندش شير ميداد. پيامبر(ص) پس از مشاهدهي آن حالت، به ايشان فرمود: دختر عزيزم، اينگونه تلخيها را در دنيا براي رسيدن به پاداشها و شيرينيهاي اخروي پذيرا باش و صبر و بردباري را از دست نده و آن بانوي بزرگوار در پاسخ پدر فرمود: يا رسولالله! خدا را حمد ميكنم در برابر نعمتهايش و شكر ميكنم در برابر نعمتهايش.» (رك. ابن شهرآشوب، 1379: ج3، ص343)
ج ـ تشويق همسر به اتيان خيرات
يكي ديگر از مواردي كه ميتواند سبب تحكيم بنياد ازدواج شود، اين است كه زن و شوهر در راه اتيان خيرات، يار و مشوق هم باشند. به تعبير ديگر، آن دو همچون مسافراني كه در راه خير با يكديگر همسفر شدهاند، همواره يكديگر را به خوبيها و كمالات تشويق نمايند؛ اين امر اگر با شرايط و ضوابط انجام پذيرد، مؤثرترين تشويق محسوب ميشود.
از مواردي كه تجلي عبوديت و تدبير منزل فاطمه (سلام الله عليها) را نشان ميدهد، اين است كه ايشان همسر خود را در انجام امور خير تشويق ميفرمودند. اين تشويقها به صورتهاي مختلف و انحاي گوناگون انجام ميپذيرفت.
اين بانوي با عظمت، همسر زندگياش را كه پيشتازترين مرد ميدان خيرات و حسنات بود، به خوبي درك مينمود و هرچند كه علي(ع) احتياجي به تشويق در انجام خيرات نداشت، ليكن كلمات دلنشين فاطمه (سلام الله عليها)، وي را در راه استقامت بر انواع خيرات، دلگرمي ميبخشيد. حضرت فاطمه(سلام الله عليها) با علي(ع) به گونهاي احترامآميز سخن ميگفت و او را به اطاعت و اظهار فضايل فراميخواند؛ تا آنجا كه علي(ع) دربارهي او ميفرمود: «نعم العون علي طاعةالله...» (مجلسي، 1404ق: ج43، ص133)، «فاطمه (سلام الله عليها) بهترين ياور براي اطاعت پروردگار است» و نيز فاطمه (سلام الله عليها) به علي(ع) ميفرمود: «اني زوجتك اقدم امتي سلماً و اكثرهم علماً و اعظمهم حلماً...» (كراجكي، 1410ق: ص121)، «من با تو ازدواج كردم، در حاليكه تو پيشتازترين فرد امت من در اسلام و عالمترين آنها بودي و در بردباري و حلم نيز والاترين فرد امتي»
مسلم است كه اينگونه كلمات دلنشين از دلدار و دلآرام علي(ع)، ايشان را تا چه اندازه به بردباري، صبر و... فراميخواند. فاطمه (سلام الله عليها) تا اندازهاي با علي(ع) در خيرات و حسنات هماهنگ بود كه علي(ع) وي را ركن خود خواند و بعد از وفات وي فرمود: «وقتي رسولالله(ص) از دنيا رفت، من يك ركن خود را از دست دادم و هنگاميكه فاطمه(سلام الله عليها) به شهادت رسيد، دومين ركن خود را نيز از دست دادم.» (مجلسي، 1404ق: ج43، ص173)
د ـ حفظ مراتب حجاب
رواج عفت عمومي، رعايت حجاب و حفظ حريم لازم در روابط زن و مرد، از ديگر عواملي است كه نقش بهسزايي را در حفظ بنيان خانواده از تزلزل و در نهايت فروپاشيدگي، ايفا ميكند. چنانچه در جامعهاي، روابط و مرزهاي توصيه شده در اسلام خلط شوند، حق و باطل درهم ميآميزد و در نهايت بنياد خانوادهها مورد تهديد و خطر قرار ميگيرد.
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) به عمق اهميت مسألهي حجاب و عفاف و حفظ حريم در روابط با نامحرم آگاه بودند؛ تا آنجا كه يكي از مهمترين پيامهاي فاطمي «حفظ حجاب، بهترين زينت زن» است: «از حضرت علي(ع) روايت شده است: روزي خدمت حضرت رسول(ص) نشسته بوديم؛ ايشان فرمود: بهترين زينت براي زنان چيست؟ هيچكدام از اهل مجلس پاسخ ندادند و از هم متفرق شدند. من به نزد فاطمه آمدم و جريان سؤال پيامبر(ص) را براي او نقل كردم و در ضمن گفتم: هيچ كدام از ما به رسولالله(ص) پاسخ نگفت. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: من جواب اين سؤال را ميدانم. بهترين زينت از براي زنان اين است كه هيچ مردي آنان را نبيند و آنان نيز هيچ مردي را نبينند. من به نزد رسول خدا(ص) برگشتم و گفتم: اي رسول خدا(ص)، بهترين زينت زن اين است كه هيچ مردي او را نبيند و او هم هيچ مردي را نبيند. حضرت (ص) فرمود: اين جواب را از كجا آوردي؟ گفتم: اين جواب فاطمه (سلام الله عليها) است. حضرت(ص) فرمود: فاطمه به راستي پارهاي از وجود من است.» (رك. شيخالاسلامي، 1377)
عقيدهي حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در باب حجاب و تحفظ از بيگانه، داراي شرافت و عظمتي وصفناشدني و مرتبتي متعالي است. حضرت موسيبنجعفر(سلام الله عليها) از پدران خويش و ايشان از حضرت علي(ع) چنين نقل كردهاند: «مردي نابينا از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) اجازه خواست كه به خانهي او وارد شود، حضرت فاطمه (سلام الله عليها) خود را پوشانيد. رسول خدا(ص) پرسيد: چرا از او حجاب كردي؟ وي فرمود: اگر او مرا نميبيند، من او را ميبينم و علاوه بر اين، اين مرد نابينا بو را نيز استشمام مينمايد.» (مجلسي،1404ق: ج43، ص91)
ه ـ تقسيم كار در خانواده
يكـي از اصـول لازم و ضـروري خـانوادهي موفـق، تقسيـم منـاسب و منصفـانهي مسئوليتها در خانه و خانواده است. پيوند مودّت و محبّتي كه بين زن و مرد در خانواده به وجود ميآيد، در صورتي مستدام و مستحكم باقي ميماند كه علت محدثهي آن دوام يابد. علاقه و مودت ميان زن و شوهر، علل و وجوه متفاوتي دارد. يكي از علل آن، اين است كه هر دو انسانند و اين علاقمندي همنوع به همنوع، يكي از وجوه علاقهي ميان همسران است. بعد ديگر علاقمندي، در صورتي محقق ميشود كه زن و مرد، هر دو داراي روحيهي ديانت و ايمان باشند؛ در اين صورت، روحيهي اخوت ديني نيز وجه ديگر علاقمندي زن و شوهر به يكديگر را تشكيل ميدهد. هرچه مشابهت و تفاهم روحي افراد بيشتر باشد، جاذبهي تكويني حب تشابه، مزيد اين عطوفت و مودت خواهد بود. از ديگر ابعاد محبت و مودت ميان زن و شوهر اين است كه هر كدام از آنها، پدر يا مادر فرزندان يكديگرند و وجود فرزند و علقهاي كه هر يك نسبت به وي دارند، ميتواند عامل ديگري در استحكام بنيان خانواده باشد. امر مهم ديگري كه سبب ميشود بنيان خانواده تحكيم شود و علاقمندي زن و مرد به يكديگر فزوني يابد، همكاري متقابل آنها براي گرداندن امر معاش و فروعات آن است. اين عامل همچنان كه ميتواند يك عامل مثبت قلمداد شود، گاه نيز ميتواند به عنوان يك عامل مخرب عمل كند.
مطالعه و بررسي در زمينهي آسيبشناسي خانواده، محرز مينمايد كه اگر تقسيم كار عادلانه و منصفانهاي در محيط خانه و خانواده برقرار نشود، خانواده از مرز تعادل خارج ميشود و خروج از ثغور اعتدال، گامي به سوي ويراني و تزلزل خانواده است.
يكي از معيارهاي تقسيم كار عادلانه اين است كه شئونات و ويژگيهاي مسلّم جسمي و روحي زن و مرد در اين امر، مورد توجه و ملاحظه قرار گيرد. مسلم است كه توجه به لطافت و ظرافت روحيهي زن و شرافت امر ورع و تحفظ وي از اجنبي و حفظ مراتب بالاي حجاب و عفاف، مقتضي است كه وي بيشتر پذيراي امور داخلي محيط خانه و خانواده باشد و امور مربوط به خارج از محيط خانه، به مرد واگذار شود.
البته بايد در نظر داشت، اين تقسيم كار، تقسيم اوليهاي براي احراز امر معاش است و همكاري مرد در داخل خانه ميتواند تحت عناوين مثبت ديگري مورد تأكيد واقع شود و همچنين كار زن در خارج از خانه نيز، تحت شرايطي خاص و با رعايت ضوابطي ويژه، ميتواند مورد مقبوليت قرار گيرد.
تقسيم عادلانه كار در محيط خانواده، خود نمونهاي از رعايت عدالت اجتماعي در نهاد كوچكي از اجتماع است. يكي از عوامل شادابي و تكامل خانواده اين است كه تعيين مسئوليتها، سبب تقسيم و تخفيف سنگيني بار تكاليف شود و اين همكاري متقابل، موجبات تحكيم پيوند مودت بين زن و شوهر را فراهم آورد.
نظر به زندگي فاطمه (سلام الله عليها) نشان ميدهد كه اين تقسيم كار در خانهي ايشان به نحو احسن انجام گرفته بود. امام باقر(ع) فرمودهاند: «حضرت فاطمه(ع)، كارهاي منزل را با حضرت علي(ع)، اينگونه تقسيم كردند كه خميركردن آرد، نانپختن، تميزكردن و جاروزدن خانه به عهده فاطمه (سلام الله عليها) باشد و كارهاي بيرون منزل از قبيل جمعآوري هيزم و تهيهي مواد اوليه غذايي را علي(ع) انجام دهد.» (دشتي، 1375: ص168) امام صادق(ع) نيز در اينباره فرمودهاند: «تقسيم كار با رهنمود رسول خدا(ص) انجام گرفت؛ وقتي آن حضرت(ص) بيان داشت كه كارهاي داخل منزل را فاطمه (سلام الله عليها) و كارهاي بيرون منزل را علي(ع) انجام دهد، فاطمه (سلام الله عليها) با خوشحالي اينگونه فرمود: «فلايعلم ما داخلني من السّرور، بإكفائي رسولالله(ص) تحمل رقاب الرجال» (نوري طبرسي، 1401ق: ج13، ص48)، «جز خدا كسي نميداند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه خوشحال شدم؛ زيرا رسول خدا(ص) مرا از انجام كارهايي كه مربوط به مردان است، بازداشت.»
ظرايف بيانات معصومانهي فاطمه(سلام الله عليها) در همهي زمينهها، ميتواند ابوابي از معرفت را براي صاحبان دقت و تأمل بازنمايد. ابراز خشنودي و مسرت دخت گرامي پيامبر(ص) از اين تقسيم كار و ظرايف بيانات ايشان در اينباره نشان دهندهي اين است كه در اين نوع تقسيم كار، به زن تحيّت و مرهمتي شده است. به بيان ديگر، سپردن مسئوليت و شغل خانهداري به زن و رفع تكليف امور خارج از خانه از عهده وي، نوعي تكريم و ارزش براي وي محسوب ميشود.
اگر بنا باشد، با الگوپذيري از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در باب تحكيم خانواده ، گامهايي برداشته شود، يكي از مهمترين گامها با احترام نگريستن به شغل خانهداري و تربيت فرزند است كه نوعي سرافرازي و مرحمت به زن را در پي خواهد داشت.
مطلب ديگـر آنكـه برخـي ميپنـدارند كـه همكـاري مرد در انجـام كارهـاي منزل رجحاني ندارد و به اين بهانه، از ياري دادن همسر در كارهاي منزل، تعلّل و مسامحه ميورزند؛ در حاليكه روايات فراواني وجود دارد كه نشان ميدهد اميرالمؤمنين(ع) هرگاه برايشان مقدور بود، فاطمه (سلام الله عليها) را در انجام كارهاي خانه ياري ميرساندند. امام صادق(ع) ميفرمايند: «كان اميرالمؤمنين يختطب و يستقي و يكنس و كانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز» (حرعاملي، 1367: ج12، ص24؛ ج14، ص164)، «جدم اميرالمؤمنين(ع) (در انجام كارهاي خانه) هيزم جمع ميكرد، آب ميكشيد و ميآورد و خانه را جارو ميزد و حضرت زهرا(سلام الله عليها) نيز جوها را آرد ميكرد و سپس خمير مينمود و آنگاه نان ميپخت.»
كلمهي «يكنس» در اين عبارت نشان ميدهد كه حضرت امير(ع) علاوه بر كارهاي بيرون از منزل، در كارهاي داخل خانه نيز با حضرت فاطمه (سلام الله عليها) همياري ميفرمودند. در حديثي ديگر وارد شده است: «روزي رسول خدا(ص) وارد خانه دخترش فاطمه (سلام الله عليها) شد و مشاهده كرد كه اميرالمؤمنين(ع) در كنار او نشسته و با او در آرد كردن نان كمك ميكند، ايشان پس از سلام و تحيت فرمودند: كداميك خستهتريد تا من جاي او نشسته و به آرد كردن بپردازم؟ علي(ع) فرمود: يا رسولالله، دخترت فاطمه...» (مجلسي، 1404ق: ج42، ص50) در خانهي حضرت فاطمه (سلام الله عليها) علاوه بر آنكه امور مربوط به خانواده، بين اعضاي خانه تقسيم شده بود، كارهاي منزل نيز بين حضرت فاطمه (سلام الله عليها) و خادمهي آن حضرت تقسيم شده بود.
تأملي ژرف بر آنچه در اين نوشتار از سيره و سنت دخت گرامي پيامبر (ص)، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بيان شد، جلوههايي از خانوادهاي شايسته و به حق آرماني را بر ديدگان صاحبان بينش مينمايد و بالاخره نوشتار حاضر بر اين مدّعاست كه عاليترين طريق وصول به كمال انديشيدن، زيستن و سلوك آسماني، تأسي به اين افعال، اقوال و تقريرات است و البته مراد مذكور زماني به نحو احسن و اكمل محقق خواهد شد كه زمينهي معرفت كامل به آداب و سنن «مكتب فاطمي (سلام الله عليها)» فراهم آيد و آنچه در اين طريق، مشكل و مانع مينمايد، عدم جامعيت تقريرات، روايات و اطلاعات لازم است. نوشتار مذكور، با پذيرش موانع موجود و قلّت روايات مربوط، بر آن بوده است تا حدّ مقدور، خطوط اساسي و راهگشاي معرفت به اصول خانوادهي مطلوب و آرماني را براي صاحبان تأمل، ترسيم نمايد.
پي نوشت :
(1) (دانشآموخته دكتراي عرفان، عضو هيئت علمي دانشگاه قم)
(2) قرآن كريم سوره آل عمران ،آيه 92.
فهرست منابع:
قرآن كريم
نهج البلاغه
«غررالحكم و دررالكلم»، گردآورنده: هاشم رسولي محلاتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377.
ابن شهرآشوب، محمدبنعلي: «مناقب آل ابيطالب»، تهران، ذويالقربي، 1379.
اخطب خوارزم، موفقبناحمد: «مناقب خوارزمي»، تهران، برهان، 1374.
اربلي، عليبن عيسي : «كشف الغمه في معرفةالائمه»، تهران، اسلاميه، 1381.
اميني، عبدالحسين: «الغدير»، بيروت، دارالكتاب العربي، 1379.
بابازاده، علي اكبر: «تحليل سيره فاطمةالزهرا»، بيجا، انصاريان، 1376.
بحراني، عبدالله: «عوالم العلوم»، قم، مدرسه الامام المهدي (عج)، بيتا.
حائري مازندراني، مهدي: «كوكب الدري»، قم، مكتبالحيدريه، 1374.
حر عاملي، محمدبنالحسن: «وسايلالشيعه»، تهران، اسلاميه، 1367.
خميني، روحالله: «اربعين حديث»، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1371.
دشتي، محمد: «نهجالحياة»، قم، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع)، 1375.
زيد بن علي: «مسند زيدبنعلي»، بيروت، منشورات دارالمكتبة الحياة، بيتا.
سپهر، محمد تقي:«ناسخ التواريخ»، تهران، اسلاميه، 1382.
شافعي، شيخ محمدبن داوود البازلي: «غايةالمرام في رجالالبخاري»، بيجا، بينا، بيتا.
شيخ بهايي، محمد بن حسين: «مفتاح الفلاح»، قم، دارالكتب الاسلامي، 1411ق.
شيخالاسلامي، حسين: «مسندفاطمةالزهرا»، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1377.
طبرسي، احمدبنعلي: «احتجاج»، قم، الشريفالرضي، 1380.
طوسي، محمدبنحسن: «امالي»، قم، دارالثقافه، 1372.
فيض كاشاني، محسن: «محجةالبيضاء»، تهران، دفتر انتشارات اسلامي، بيتا.
قيومي، محمدجواد: «صحيفةالزهرا»، قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374.
كراجكي، ابوالفتح: «كنزالفوائد»، قم، مكتب المصطفوي، 1410ق.
كليني، محمدبن يعقوب: «اصول كافي»، تهران، نور، 1362.
كوفي، فرات بن ابراهيم: «تفسير فراتالكوفي»، تهران، وزارت الثقافه و الارشاد الاسلامي، مؤسسه الطباعه و النشر، 1410ق.
مجلسي، محمدباقر: «بحارالانوار»، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1404ق.
مظاهري، حسين: «مجموعه مقالات الزهرا»، بيجا، بينا، 1372.
مفيد، محمدبنمحمد: «اختصاص»، قم، جامعةالمدرسين، 1374.
مهاجر، عبدالحميد: «واعلموا انّي فاطمه»، بيروت، دارالكتاب و العترة، 1413ق.
نوري طبرسي، حسين: «مستدركالوسايل و مستنبطالمسايل»، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، 1401ق.
نيوتن، اريك: «معني زيبايي»، پرويز مرزبان، تهران، انتشارات علمي- فرهنگي، 1377.