منبع: پيام زن-شماره 211
به رغم بهبود وضع زندگى و معيشت مردم، جرايم ارتكابى توسط دختران و پسران در سرتاسر جهان رو به گسترش است. در يك نگاه واقعبينانه و اصولى مىتوان ازدياد جرايم را محصول سستى در اعتقادات مذهبى دانست؛ چرا كه در دنياى شتابان و ماشينى امروزى نيز ثابت شده كه ايمان و اعتقاد موجب رشد؛ و تعالى و انكار و مجادله و ضعف ايمان پلى است براى فرو غلطيدن در سراشيبى تبهكارى و قانونشكنى.
هر چند از مهمترين ويژگىهاى دوران نوجوانى ورود به عرصه روابط اجتماعى و تطبيق و سازگارى با عقايد و هنجارهاى اجتماعى است، اما مىتوان آسيبهاى اجتماعى را مرتبط با فرهنگ فردى و خانوادگى نوجوانان دانست.
خانواده از يك سو اگر خوب، سالم، مذهبى باشد خاستگاه رشد، كمال و تعالى فرزندان است و از ديگر سوى اگر گرفتار ضعف اخلاق و ايمان باشد مىتواند سر منشأ بسيارى از تباهىها و كجروىهاى آنان باشد.
در محيط خانه، كمبود عاطفه، تبعيض، اعمال خشونت، بىمسئوليتى والدين، سختگيرىهاى افراطى، ازدواج مجدد والدين، طلاق و اعتياد مىتواند از عوامل مهم و مؤثر در انحرافات اخلاقى و اجتماعى دختران و پسران نوجوان باشد.
محيط متشنج خانوادگى نيز مىتواند موجب محروميت عاطفى در فرزندان بشود.
در چنين خانوادههايى كه اختلافات، دعواها و مرافعههاى پدر و مادر كام زندگى را بر بچهها تلخ مىگرداند؛ پدر و مادر دائما در موقعيت مقابله و كشمكش به سر مىبرند و هر كدام با استفاده از تمام ابزارهاى موجود و در دسترس تلاش مىكند تا حرف خود را به كرسى نشانده و نظر و عقيدهاش را بر ديگرى يا ديگران تحميل كند و درصدد تحقير آنها برمىآيد. معمولاً، در چنين خانوادهاى، نوجوانان و بخصوص نوجوانان دختر به لحاظ عاطفى احساس كمبود مىنمايند و خود را تنها و بىپناه و مطرود احساس مىكنند و فاقد انگيزههاى لازم براى اخذ و يا درونى كردن رفتارهاى پسنديده و نيكو مىباشند كه اثر اين نقصان سالهاى بعد و احتمالاً به صورت سركشى و رويگردانى از مقررات و قوانين اجتماعى ظاهر خواهد شد. هر چند اين مورد مىتواند از همان دوران نوجوانى نمود يافته و باعث ايجاد دردسر براى خانواده و جامعه شود.
همانندسازى شديد با هم سن و سالان يا به گونهاى وابستگى به آنان مىتواند عامل مهم بعدى در انحراف نوجوانان پسر و دختر باشد. دختران و پسرانى كه از سوى والدين يا خانواده طرد مىشوند يا مورد بىمحبتى قرار مىگيرند، براى جبران و كسب حمايت به طرف همسالان خود كشيده مىشوند. احتمال دارد آنان دست به اعمال ضد اجتماعى زده و همديگر را براى ارتكاب جرايم و خلاف تشويق نمايند. در اين سنين و چنين خانوادههايى، دوستان و همسالان مىتوانند بهترين و بالاترين منبع جهت يادگيرى و رفتار و عملكرد انحرافى باشد.
پس از خانواده مدرسه نيز مىتواند نقش اساسى و حياتى در زندگى اجتماعى نوجوانان برعهده داشته باشد. نحوه رفتار و منش معلم و اوليا مدرسه و برنامههاى مختلف ارائهشده توسط مسئولان مدارس، در علاقهمندى يا انزجار دختران و پسران از مدرسه نقش مهمى دارد. اولياى مدارس با مراقبت آگاهانه و اصولى و غير خشن و كنترل رفتارها، مىتوانند به اصلاح روشها و شكلدهى شخصيت بچهها اهتمام داشته و موجب رشد فكرى، عاطفى و اجتماعى آنان بشوند و با آموزشهاى صحيح و به موقع آنان را براى ورود به دنياى بزرگسالى آماده كنند.