| تبليغات | |
|
|
| جوان و نوجوان | |
|
|
چهارشنبه 26 خرداد 1389
شما مي دانيد بحران هويت از كجا شروع مي شود؟
منبع: ايران صدا (www.iranseda.ir)
افراد در دورهي نوجواني اغلب سؤالاتي دربارهي هويت، در ذهن خود مطرح ميكنند بعد در جستجوي يافتن پاسخهاي مناسب و منطقي هستند. يكي از علتهاي ايجاد سؤالاتي دربارهي هويت خود اين است كه نوجوان نميداند كيست و چيست
نميداند آيا درس بخواند يا نه، چطور و كجا درس بخواند و در يك كلمه هويت تحصيلي مشخص براي خود ندارد. انگيزهي چنين سؤالاتي در اين سن ناشي از تغييراتي است كه در شناخت او به وجود ميآيد كه كاري ضروري در راه كسب استقلال و شناخت هويت فردي خويش است و نويد دهندهي بلوغ و شروع دورهي نوجواني است. نوجوان براي اينكه احساس هويت داشته باشد بايد تداومت را در طول زمان در خود مشاهده نمايد. وي بايد اين يكپارچگي را در خود احساس
كند يعني با توجه به قراين موجود، آنچه در آينده خواهد شد تداوم يافتهي همان چيزي است كه در سالهاي طفوليت در وي شكل گرفته است (اريكسون). نظر روانشناسان دربارهي تعريف بحران هويت چنين است كه هرگاه فرد در يافتن هويت خويش دچار ترديد و عدم قاطعيت شود دچار سردرگمي، بي هدفي و يك نوع يأس و افسردگي ميشود و در عين حال بهيك تصور منفي از خود دچار ميگردد كه به بحران هويت معروف است. هويت عبارت از افتراق و تميزي است كه فرد بين خود و ديگران ميگذارد. هويت يك سازه و ساختار رواني و اجتماعي است. نوجوان براي ساخت هويت خود با دو مسأله روبرو است. مسألهي اول سازگاري با تغييرات بدني، دروني و شناخت است و مسألهي دوم نحوهي برخورد با مجموعهاي از نظامهاي بيروني و ارزشي است. در بحران هويت، نوجوان شديداً دچار اضطراب و ناراحتي ذهني ميشود و نميتواند جنبههاي مختلف شخصيت خود را هماهنگ سازد. از نظر روانشناسي دورهي نوجواني و جواني دوراني است كه در آن بحران هويت بر سازمانهاي رواني فرد غالب ميشود. بنابراين، نوجوان و جواني كه تشنهي هويت خويش است به جستجوي ارزشهاي گوناگون و گاه متضاد ميرود و آنها را ارزشيابي ميكند و در پايان اين دورهي بحران، احساسي از هويت براي وي ايجاد ميشود.
هويت هر فرد برآيندي از هويت واقعي، هويت آرماني و هويت مورد انتظار است. هويت واقعي تصويري از خود است كه نوجوان از خويشتن واقعي خود دارد. اين تصوير از خود نيز تصوري است كه عمدتاً به وسيلهي والدين و مربيان جهتدهي ميشود. پياژه اظهار ميدارد هنگامي كه ساختمانهاي رواني فرد تغيير ميكند، نوجوان به دليل دستيابي به فكر انتزايي از زواياي مختلف به موضوع مينگرد. هنگام بحران هويت، نوجوان غالباً در موارد زير دچار شك و ترديد ميشود: اهداف بلند مدت، انتخاب شغل براي آينده، الگوهاي رفاقت و انتخاب، ميل براي رقابت هدفمند، رفتار و تمايلات جنسي، تشخيص مذهبي، نظام ارزشهاي اخلاقي تغيير گروهي و تعريف مجموعهاي از عناوين ياد شده.
در اين سن، نوجوان از خود بريده و در دنياي دروني خود غوطهور ميشود. در اين دوره از زندگي نوجوان حساسيت زيادي دارد. اين بريدگي و در خود فرو رفتگي مشكلاتي چون بحران هويت دارد و علاوه بر اينكه انسانها را به ابهام و سردرگمي ميكشاند مشكلاتي ايجاد ميكند. اين مشكلات عبارتند از:
1ـ بروز اختلاف زمان و بيدقتي در امور، در اين صورت نوجوان احساس ميكند كه گذشت زمان اهميتي ندارد و براي هركاري بيش از حد كافي وقت دارد. برخي نيز احساس ميكنند كه همهي امور به سرعت ميگذرد و براي خود وقت كافي ندارند.
2ـ احساس شديد نسبت به خود است. فكر نوجوان در اين حالت هميشه مشغول خصوصيات بدني، شغلي يا نقشي است كه برعهده دارد و نميتواند افكارش رادر تأكيدهاي دروني خود آزاد سازد.
3ـ تشكيل هويت منفي است كه نوجوان ارزشهاي خانوادگي، اجتماعي و تحصيلي را به تمسخر گرفته و از كنار آن رد ميشود و به گونهاي عصبي و پرخاشگرانه به آن بياعتنايي ميكند و نوعي رفتار نامأنوس از خود بروز ميدهد.
4ـ نوجوان ادراك اجتماعي را به ركود و بنبست ميكشاند. و ناملايمات اقتصادي مسأله ميشود كه در هر صورت با بروز رفتارهاي هيجاني، انگيزههاي پيشرفت مفيد، تحتالشعاع قرار ميگيرند.
انواع هويتيابي نوجوانان
هويتيابي نوجوانان بهيكي از سه روش زير صورت ميگيرد:
الف) برخي از جوانان پس از يك دوره آزمايش و كندوكاو دروني مصرانه به هدفي در زندگي علاقهمند شد و در راه نيل و رسيدن به آن گام بر ميدارند.
ب) برخي ديگر ممكن است هرگز «بحران هويت» را تجربه نكنند. اين نوجوانان ارزشهاي والايشان را بدون چون و چرا پذيرفتهاند و براي خود به عنوان يك فرد بزرگسال نقشهايي را انتخاب ميكنند كه با نظر والدينشان هماهنگي كامل دارد به صورتي كه هويت اين افراد در مراحل اوليهي زندگي تبلور يافته است.
ج) دستهاي ديگر از جوانان هويت انحرافي بر ميگزينند هويتي مغاير با ارزشهاي جامعهاي كه در آن زندگي ميكنند مثلاً جواني كه در طول زندگيش تحت فشار باشد اگر در آينده پزشك شود امكان دارد در مقابل اين فشارها طغيان كند و ولگرد شود.
عوامل مؤثر در شكلگيري هويت
عوامل گوناگوني در شكلگيري هويت نوجوان مؤثر هستند كه عبارتند از: خانواده، مدرسه، نهاد اجتماعي ـ مذهبي و رسانههاي گروهي. با اين وصف، چون خانواده اولين نهادي است كه پايههاي اوليهي شخصيت نوجوان را از دورهي كودكي شكل ميدهد از اهميت خاصي برخوردار است. نحوهي نگاه والدين بر نوجوان، خود نيز در شكلگيري شخصيت او مؤثر است. يعني چنانچه والدين نوجوان خود را فردي خنگ و تنبل به حساب آورند در آينده و شكلگيري شخصيت وي لطمه وارد ميسازند.
نكتهي قابل توجه ديگر شكاف نسل است. شكاف نسل يعني اختلاف عميق ميان ارزشها و نگرشهاي دو نسل مختلف است كه بخش عمدهاي از تعارض ميان والدين و فرزندان، ناشي از همين پديده است. شكاف نسل گاهي ممكن است ذهنيت هر دو نسل را تحت تأثير قرار دهد. تفاوت ميان افكار و نگرشهاي والدين و نوجوان به عنوان پديدهاي كم و بيش طبيعي و اجتناب ناپذير وجود دارد و از آنجا كه نوجوان به سوي كسب استقلال گام بر ميدارد پارهاي از رفتارهاي خاص را روانشناسان نوعي عصيان يا اختلاف سليقه تلقي نمودهاند كه ميتواند نشانهاي براي عملكرد طبيعي نوجوان در جهت رسيدن به خودمختاري تلقي نمود. در دورهي نوجواني كه معمولاً همهي انسانها دچار بحران هويت ميشوند دچار نوسانهاي خلقي مختلفي ميگردند كه منجر به ايجاد تعارضهايي در نوجوان ميگردد. در چنين مواقعي توجه به نكات زير ضروري است:
1ـ درك صحيحي از نوجواني 2ـ دنيا را از دريچه و ديدگاه نوجوان نگاه كردن 3ـ تشريح وضعيت رشد و محيط با استفاده از مثالها 4ـ دادن فرصت اظهار نظر براي بيان عقايد 5ـ محدود نكردن وي 6ـ نظر خواستن از نوجوان و وادار كردن او به انديشيدن و توجه به اظهار نظر وي 7ـ ندادن اجازهي بيش از حد به وي براي غوطهور شدن و در خود فرو رفتن.
حل بحران هويت
اريكسون، بحراني را كه نوجوان با آن روبهرو است هويت در مقابل سرگرداني از نظر نقش اجتماعي ناميده است. حل اين بحران داراي طيفي است كه در يك طرف آن كسب هويت و در طرف ديگر آن سرگرداني و بلاتكليفي است. حل واقعي هرگونه بحران رواني و اجتماعي مستلزم روش خاصي است كه از موفقيت فرد در ميان دو قطب متضاد «هويت در مقابل بيهويتي» با تأكيد بر قطب مثبت حكايت دارد. نتيجه اينكه اكثر افراد در سن نوجواني نه داراي هويت و نه بي هويت هستند. بلكه حالتي بين اين دو شكل را دارند كه در رفتار نوجوان مشهود است. به نظر مارسيا اين پندار غلط است كه حتماً نوجوان بايد در دورهي نوجواني كسب هويّت كند. زيرا چنانچه تكاليف مرتبط با رشد آنها در مسير كسب هويت دورهي نوجواني وجود داشته باشد و به موفقيّت نيز رسيده باشد، ايفاي نقش بزرگسالان آسانتر خواهد شد. لذا هيچ قانون روانشناختي مدعي نيست كه اگر اين تكليف تا سن خاصي صورت نگيرد ديگر هرگز موفقيت در مورد بحران هويت به وجود نميآيد. به عبارت ديگر، كساني كه دورهي نوجواني را سپري كردهاند بازهم ميتوانند تجاربي را انتخاب كنند كه رشد آنها را در زمينههايي كه احتياج بيشتري دارند آماده سازد. چنين موقعيتي را روان درماني ميتواند براي آنها به وجود آورد. پس ميتوان به اين نتيجه رسيد كه هميشه امكان توانايي بالقوه جهت رشد وجود دارد، ليكن ممكن است بعضي وقتها مشكلات فراواني وجود داشته باشد و اجازه ندهد نوجوان به موفقيتهايي دربارهي بحران هويت دست يابد.
|
|
|
تعداد بازديد اين صفحه:
17404
|