نویسنده: آیت الله صافى گلپایگانى
منبع: نورپرتال (www.noorportal.net)
یکى از مطالبى که همواره بشر در جستجو و تحصیل آن بوده، طول عمر و زندگى است؛ طول عمر توأم با سلامتى و توفیق از نعمتهائى است که ارزش آن را نمىتوان معین کرد، غریزه حب به ذات، حب بقا و غرائز دیگر انسانها راعاشق و دل باخته طول عمر ساخته و آنها را وادار مىسازد که در این راه منتهاى سعى و تلاش را انجام دهند تا بلکه مدتى اگر چه کوتاه باشد این ریسمان عمر را بلندتر سازند.
آنچه فحص و مطالعه در اطراف این موضوع نشان مىدهد این است که امکان عمر بسیار دراز همواره مورد قبول بوده و تا کنون کسى عدم امکان و امتناع آن را عنوان نکرده است.
ما نخست امکان طول عمر را از نظر علوم و دانشهاى عصرى مانند علم پزشکى و علم زیستشناسى، اطلاعاتى که از احوال سایر مخلوقات داریم با مقایسه انسان به آنها مورد توجه قرار مىدهیم و سپس مراجعه با ادیان آسمانى نموده در امکان و صحت آن از نظر عقاید دینى سخن مىگوئیم.
طول عمر از نظر دانش و علم
از نظر علوم امروز باید دانست که علم، امکان طول عمر را کاملا تأیید کرده و کوشش بشر را در این راه کوشش نتیجه بخش و موفقیت آمیز و لازم مىشناسد و براى طول عمر حد و اندازهاى معلوم نمىکند. علم مىگوید: تقلیل متوفیات و مرگ و میرها، و طولانى ساختن عمر وارد یک مرحله عملى شده و با کمال سرعت رو به تکامل است و حد متوسط عمر در کمى بیشتر از یک قرن از 47 به 74 رسیده است.
دکتر «الکسیس کارل» در سال 1912 میلادى موفق به نگهدارى یک مرغ به مدت سى سال شد، در حالى که زندگى مرغ حداکثر از ده سال تجاوز نمىکند( 1 )
هشتصد سال زندگى
دکتر «هنرى الحیس» مىگوید: باید حد متوسط مرگ و میر عمومى را به حد مرگ و میر اطفال کمتر از ده سال رسانید و اگر این مسأله عملى شود، انسان آینده، هشتصد سال زندگى خواهد کرد( 2 ).
دانشمندان هنوز در تعیین مرز قاطع (زندگى طبیعى) بشر به موفقیتى نرسیدهاند.
مرز منطقى زندگى به نظر دانشمندان تفاوت دارد «پاولوف» مرز طبیعى حیات انسان را 100 سال مىدانست «مچنیکوف» آن را 150 تا 160 قلمداد مىکرد.
پزشک و دانشمند مشهور آلمانى «گوفلاند» معتقد بود که مدت عادى زندگى بشر 200 سال است.
فیزیولوژیست مشهور قرن نوزدهم «فلوگر» آن را تا 600 سال و «روجربیکن» انگلیسى تا 1000 سال قلمداد کردهاند( 3 ). ولى هیچیک دلیلى بر اینکه این مرزها مرز قاطع باشد که از آن تجاوز نکند ارائه نمىدهند.
به عقیده دانشمند روسى «ایلیا مچنیکوف» پزشک و فیزیولوژیست، یاختهها و سلولهاى بدن انسان که تقریباً شصت تریلیون مىباشد از سموم ترشح شده توسط باکتریهاى سمى روده مخصوصاً روده بزرگ ( که در آن روزانه 130 تریلیون میکروب زاده مىشود) مسموم مىشوند.
بسیارى از این باکتریهاى زیانى به بدن نمىرسانند ولى بعض از آنها سمى هستند.
اینها بدن را از داخل توسط سمهائى که تولید مىکنند ( مانند گازهاى فنل و اندل) مسموم مىسازند؛ احتمالاً یاختهها و بافتهاى سازنده بدن در اثر این مسمویت به پیرى زود رس دچار مىشودند، وقتى یاخته پیر شده، به سختى مىتواند نیازهاى حیاتى را رفع نماید و در تکثیر آن اختلال پدید آمده و سپس مىمیرد( 4 )
پروفسور «اسمیس» استاد دانشگاه کلمبیا مىگوید: حد و حصر سن، مثل دیوار صوتى است، همانطور که دیوار صوتى امروزه شکسته شده، این دیوار سن نیز روزى خواهد شکست( 5 ).
هفتاد هزار سال عمر
آزمایشاتى که بر روى بعضى از حیوانات ریز آبى انجام شده علما را به امکان تغییر دوران حیات امیدوار نموده و همچنین دانشمندان در روى مگسهاى میوهها آزمایشهائى نمودند که در نتیجه عمر آنها نهصد برابر عمر طبیعى گردید( 6 ) بنابر این اگر این امتحان بر روى انسان با موفقیت عملى شود و عمر طبیعى انسان را هشتاد سال فرض کنیم، امکان طولانى کردن عمر تا هفتاد و دوهزار سال ثابت مىشود.
همچنین در روى نسوج بعضى حیوانات، مطالعاتى جریان دارد که کاملا بشر را در این زمینه به آینده خوش بین نموده و انتظار مىرود که در آینده طول عمر و بازگشت نیروى جوانى در دسترس همگان قرار بگیرد.
بسیارى از علما به مسأله اعاده نیروى جوانى بیشتر توجه دارند تابه مسأله طول عمر؛ زیرا از مسأله طولانى ساختن و ادامه حیات در شرایط مخصوصى به هر مقدار خود را فارغ مىدانند و در حقیقت آن را حل شده و عملى مىشمارند فقط مىگویند: باید فکرى براى پیرى کرد و سرمى تهیه نمود که از پیرى جلوگیرى کند؛ زیرا عمر هر چه طولانى شود اگر بازحمت پیرى توأم شود لذت بخش نیست.
مرگ نه مولود طول عمر و نه نتیجه پیرى است؛ بلکه مرگ نتیجه بیمارى و رعایت نکردن قواعد حفظ الصحه و بهداشت بدن و سلامت مزاج است که اگر انسان بتواند بر عواملى که مزاج را تحت تأثیر قرار مىدهند مسلط شود، مىتواند مرگ را مهار نماید.
این عوامل عبارت است از صحت مزاج پدر و مادر، و پدر و ماور آنها و اطلاع آنان به قواعد بهداشتى تولید مثل، آداب نکاح، اعتدال مزاج مادر در ایام حمل، رعایت دستورات بهداشتى در دوره باردارى و هنگام رضاع و شیر دادن، حسن تربیت فرزند، مساعدت محیط و هوا، رعایت اعتدال در خواب و استراحت، کار و معاشرت و انتخاب جامه و پاى افزار، مصاحبت با مردمان صحیح الاخلاق و مستقیم، ایمان به خدا و امنیت، صفاى باطن و تنزه آن از عقائد خرافى و باطل، استفاده از غذاهاى سالم و خود دارى از صرف مسکرات و نوشابههاى الکلى و شرایط دیگر از این قبیل که چون بیشتر این عوامل تحت کنترل انسان نیست ناچار مغلوب شده و تسلیم مرگ مىشود.
آمارهائى که راجع به تعداد متوفیات و تفاوت آنها به حسب شغل و حرفه و محیط و مسکن از طرف شرکتهاى بیمه منتشر مىشود ثابت مىکند که اختلاف اعمار بشر مربوط به یک سلسله عوامل خارجى است که هر چه این عوامل کمتر شود، عمر طولانىتر مىشود. چنانچه مکرر دیده شده اشخاصى متجاوز از صد و پنجاه، صد و شصت، صد و هفتاد و دویست و بیشتر زندگى کردهاند، و در همین عصر، ما اشخاصى را مىشناسیم که سن آنها از صدو پنجاه متجاوز است، و این نیست مگر در اثر آنکه عوامل کشنده کمتر به سراغ آنها رفته است.
خلاصه سخن این است که: امکان عادى طول عمر در جهان علم صد در صد مورد قبول و غیر قابل انکار است.
براى اینکه معلوم شود تعجبى که ما از عمر بسیار طولانى مىنمائیم، معلول انس و عادت به عمرهاى کوتاه است، در سخن یک پزشک انگلیسى دقت فرمائید، این پزشک مىگوید: اگر منطقه کانال پاناما که مشهور به بیماریهاى فراوان است از سایر نقاط جهان جدا شود و ما در آنجا زندگى کنیم و از سرگذشت مرگ و زندگى در سایر نقاط بى اطلاع باشیم خواهیم گفت: کثرت وفیات در این منطقه و کوتاهى عمر از امور معین به حکم طبیعت است و تغییر آن از دسترس علم خارج است؛ پس معلوم مىشود که جهل ما به اسباب بعضى از بیماریها مانع از تقلیل وفیات و طولانى شدن عمر است و هر کس در این نظر با من مباحثه کند (کثرت میزان وفیات و عمرها را در حدى ثابت بداند) از او مىپرسم:
کدام دوره از دورههاى عمر ثابت است؟
دوره عمر در هند یا در نیوزیلند یا آمریکا یا در منطقه قنال؟
و کدام پیشه و شغل است که دوره عمر در آن ثابت است؟
آیا پیشه و شغل است که دوره عمر در آن ثابت است؟
آیا پیشه فلکى و ستارهشناسى که وفیات آن 15 تا 20 در صد زیر حد متوسط است؟ یا وکالت دادگسترى که وفیات آن 5 تا 15 در صد فوق متوسط است؟ یا تنطیف شبکات که وفیات آن 40 تا 60 در صد فوق متوسط است؟
اینها مثالهائى از تفاوت بسیار در متوسط وفیات به حسب مشاغل و پیشهها است. بعلاوه ما ادله بسیار دیگر نیز داریم که دلالت دارد بر تغییرات مهم در دوران حیات به وسائل صناعى سپس آزمایشهائى را که روى بعضى حیوانات شده و همه ناجح و موفقیت آمیز بوده شرح داده است( 7 )
طول عمر از نظر ادیان
ادیان همه با اتفاق از عمر بسیار طولانى جمعى از افراد بشر خبر دادهاند.
تورات کتابى که با همین وضع تحریف شده مورد اعتماد یهود و نصارى است، در سفر تکوین اصحاح 5، آیه 5 و 8 و 11 و 14 و 17 و20 و 27 و 31 و در اصحاح 9، آیه 29 و اسحاح 11 آیه 10 تا 17 و در موارد دیگر، افرادى را از پیغمبران و دیگران نام برده و عمرهاى طولانى هر یک را که متجاوز از چهار صد ، ششصد ، هفتصد ، هشتصد و نهصد بوده، به صراحت بیان داشته است.(102)
علاوه بر این معتقدند که «ایلیا» براى اینکه الم مرگ را نبیند زنده به آسمان مرفوع شد و «آدم کلارک» مفسر مىگوید: شکى نیست در اینکه ایلیا زنده به آسمان مرفوع شد( 8 )
دین مقدس اسلام
در دین اسلام امکان عمر طولانى یکى از مسایل مورد اتفاق مىباشد و قرآن مجید در نهایت صراحت از عمر طولانى نوح در سوره عنکبوت آیه 14 خبر مىدهد:
«فلبث فیهم ألف سنة الا خمسین عاماً»
که فقط مدت اشتغال نوح پیغمبر - على نبینا و آله وعلیهالسلام - به دعوت قوم، پیش از طوفان به صریح این آیه نهصد و پنجاه سال بوده است و اگر سالهاى پیش از دعوت و سالهاى بعد از دعوت رابه حساب بیاوریم چه مقدار مىشود، خدا عالم است.
و عموم مسلمانان اتفاق دارند که عیسى و بلکه خضر و ادریس و الیاس زنده هستند و عیسى در آخر الزمان به زمین خواهد آمد و به حضرت مهدى(ع) در نماز اقتدا خواهد کرد.
از نظر تاریخ نیز عمر طولانى مورد تأیید است و تواریخى که در دست داریم، اشخاص بسیارى را نشان مىدهند که از عمر طولانى و زندگى بلند برخوردار شدهاند.
یکى از کتابهائى که به خصوص در تاریخ زندگى و شرح احوال معمرین نگاشته شده و یکى از مآخذ و مصادر و کتب مهم تراجم و رجال به شمار مىرود کتابى است که ابوحاتم سبحستانى (متوفى 350) به نام «المعمرون» تألیف کرده است، این کتاب که اخیراً هم با فهرست و اسلوب عالى طبع شده سوابق تاریخى طول عمر را بطور کامل و مبسوط روشن مىسازد.
نتیجه
ما از هر نظر که ملاحظه کنیم حتى تواریخ عهد باستان را هم اگر جلو بیاوریم یا علم قدیم و فلسفه یونان را مستند قرار دهیم و یا آنکه به علوم جدید اعتماد نمائیم و یا به اخبار انبیا و پیامبران اتکا و استناد نمائیم، همه امکان طول عمر و وقوع آن را تصدیق و اثبات مىنمایند و آن را خارق عادت و اعجاز یعنى بیرون از قوانین و نوامیس طبیعى عالم نمىشمارند.
بله چون افرادى که عمر طولانى کردهاند نادرند قدرى نامأنوس و جالب توجه است. در صورتى که از نظر علمى باید گفت این عمرهاى کوتاه خلاف سنن خلقت و قواعد اصلى عالم طبیعت است و اگر عوارضى که گفته شد مانع نبود باید عمر کوتاه خلاف عادت شده باشد.
اما طول عمر حضرت ولى عصر (ارواح العالمین له الفدا)
ما مىگوئیم اصلاً طول عمر ایشان اگر چند هزار سال دیگر و بلکه بیشتر نیز بر آن افزوده شود نباید مورد حرف و محل شبهه باشد؛ زیرا امکان ذاتى و امکان وقوعى طول عمر ثابت و مسلم است، حال ما چه امکان طبیعى طول عمر و وقوع آن را ثابت کنیم ( چنانچه ثابت است) و چه امکان آن را ثابت ندانیم و عمر طولانى را یک امر خارق العاده و معجزه بشماریم، در مورد طول عمر ایشان اگر ایمان به خدا و قدرت و توانائى و صحت نبوتها داریم نباید تردید کنیم.
مسأله طول عمر آن حضرت مسألهاى است که صدها حدیث بر آن دلالت دارد و مشیت ازلى الهى بر آن تعلق گرفته است.
هرکس خدا را قادر و توانا مىشناسد، باید آن را باور کند و هر کس العیاذبالله خدا را عاجز مىشمارد و عجز را نقص و از صفات سلبیه حق نمىداند، هر چه دلش مىخواهد بگوید؛ اما مىگوئیم عجز، نقص است و ناقص، محتاج است و محتاج واجب الو جود نمىباشد.
حضرت صاحب الامر - عجل الله تعالى فرجه - را در این دوران عمر طولانى مکرر مردمان بزرگ که از صفاى باطن و استعداد خاص بهرهمند بودهاند، زیارت و مشرف به ملاقات و نعمت دیدارش شدهاند.
در این موضوع سخن از امکان طول عمر و عدم امکان بى مورد است.
آنکه فرضاً مىگوید طول عمر محال عقلى است و عقلاً امکان ناپذیر است، یا مىگوید محال طبیعى است، باید برهان و دلیل بیاورد، مع ذلک ما ثابت کردیم که عمر بسیار طولانى نه محال عقلى و ذاتى است و نه استحاله وقوعى در آن فرض مىشود و نه محال طبیعى است.
باز مىگوئیم: ما آنچه را از گفتار دانشمندان و نتایج کاوشها آزمایشهاى علمى علماى غرب نقل کردیم براى روشن شدن ذهن بعضى از صاحبان افکار سطحى و افراد کم اطلاع بود که بدانند امکان طبیعى طول عمر مورد قبول علماى بزرگ شرق و غرب است. اما در مورد طول عمر امام زمان - أرواحنافداه - فرضاً هم امکان طبیعى طول عمر ثابت نباشد، تکیه مابر قدرت خدا و اراده بارى تعالى است و از اینکه طول عمر آن حضرت خارق العاده هم باشد، هیچ شبههاى را وارد نمىدانیم. زیرا مسأله خارق عادات و ایمان به معجزه اساس قبول و پذیرش نبوات است.
تمام معجزات پیغمبران امور خارق العاده است و این کسانى که در این موضوع استبعاد مىکنند، در مورد معجزات حرفى ندارند و تسلیم هستند. چه فرق مىکند، احیاء موتى و زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به ثعبان و پیدایش ناقه از سنگ و نزول مائده از آسمان و سخن گفتن کودک در گهواره و ولادت عیسى بدون پدر، با عمر بسیار طولانى.
اگر امکان طبیعى طول عمر را علم تصدیق مىکند، امکان طبیعى بعضى از معجزات را تصدیق نکرده است پس چگونه در آن شک مىکنیم با اینکه این را قبول داریم.
ما مىگوئیم به هر حساب که باشد، ایراد یا استبعاد طول عمر حضرت قائم آل محمد - عجل الله تعالى فرجه - بى وجه است و اگر تمام عقلا جمع شوند و بخواهند در ایراد به طول عمر آن حضرت یک سخن خردپسند و دلیل معقولى درست کنند ممکن نیست.
خدا فرموده و پیغمبر خبر داده و ائمه طاهرین هم مژده دادهاند که حضرت حجت عصر، فرزند حضرت امام حسن عسکرى(ع) همان کسى که در بامداد روز نیمه شعبان سال 255 عالم را به نور جمال خودمنور ساخت، بعد از غیبت بسیار طولانى که مردم در امر آن حضرت در حیرت و سرگردانى واقع مىشوند و اکثراً به شک و تردید مىافتند و عالم پر از ظلم و جور و فشار و ناراحتى و فساد و انواع نگرانیها مىشود ظهور مىفرماید و جهان را پر از عدل و داد مىکند و در دنیا یک حکومت جهانى تشکیل مىدهد و قانون واحد اسلام را همه جا اجرا مىسازد و در سراسر عالم عدالت اجتماعى را بر اساس تعالیم قرآن بر قرار مىنماید.
با اینکه این بشارتها قطعى و مسلم و متواتر است، خداوند هم بر هر کار قادر و توانا است دیگر جاى شبهه و شک و تردید نیست.
این استبعادات طول عمر و سر غیبت همه از وساوس شیطان است و چنانچه توضیح داده شد به هر نحو که در طول عمر نظر بدهیم، استبعاد طول عمر حضرت صاحب الزمان -عجل الله تعالى فرجه - صحیح نیست. علم و عقل و نقل و قرآن و احادیث و کتابهاى دینى ملل دیگر و آراء و نظر دانشمندان قدیم و جدید و تجربه، همه پشتیبان و مؤید عقیده ما مىباشند.
تفاوت و اختلاف مخلوقات در عمر و طول عمر بشر و قیاس آن با استثنائات
باید در نظر داشت که در عالم آفرینش از مجردات و مادیات و انواع و افراد آنها مخلوقات استثنائى( 10 ) و منفردى وجود دارد که بین آنها و موجوداتى که با آنها در یک رشته و تحت یک نوع یا فصل مىباشند فاصله و تفاوت بسیار دیده مىشود و چون انس ما به همان موجودات یک نواخت و کم تفاوت است، در نظر ما وجوداین افراد آن همه در صورتى که فاصله و تفاوت زیاد باشد استثناء و شگفت انگیز است.
خواه این فاصله و استثناء از جهت طول یا عرض یا حجم یا وزن یا خصوصیات معنوى و روحى و جهات دیگر باشد و خواه بر ماعلت آن استثناء معلوم باشد و آن را تحت یک قانون از قوانین ظاهرى یا خفى بشناسیم یا علت آن بر ما معلوم نباشد.
از کرات آسمان و ستارگان گرفته تا ذره و اتم، هر کجا برویم یک عده استثنائاتى مىبینیم، یعنى موجوداتى را مىبینیم که نسبت به موجودات دیگر از نوع خود واجد یک خصوصیت استثنائى و جالب مىباشند.
استثناء در کرات
شما از ستاره شناسان و علماى هیئت که از احوال میلونها ستاره و منظومه و کهکشان و فواصل ستارگان و ابعاد و حجم و قطر آنها کم و بیش اطلاعاتى دارند بپرسید که آیا در این قوانینى که شما کرات کواکب و نجوم را تحت سیطره آنها شناختهاید موارد استثنائى که شما هنوز به کشف قانونى که بر آن حاکم است نایل نشده باشید هست یا نه؟
بپرسید تا جواب مثبت بشنوید.
آیا تفاوتهائى که در بین این مخلوقات عظیم از جهت حجم و قطر و وزن وجود دارد حد و حصر معینى دارد یا نه؟
یقیناً جواب مىدهند حدّ و حصر معین ندارد.
مثلا تقاوتى که زمین ما با «سدیم المرأة المسلسله» دارد از جهت حجم و قطر و وزن با حساب هیچ محاسبى ( غیر از خدا) معلوم نمىشود و براى اینکه تا حدى این تفاوت نزدیک به ذهن شود، تفاوت بین آفتاب و «سدیم المرأة المسلسله» را باید در نظر بگیریم. حجم آفتاب را علماى هیئت نسبت به جحم سدیم المرأه المسلسله مثل حجم یک ذره از ذرات نور آفتاب که از پنجرهاى به داخل اطاقى بتابد نسبت به خود آفتاب بر آورد کردهاند یعنى آن ذره چقدر از آفتاب کوچکتر است، آفتاب با آن عظمت به همین قدر از سدیم مرأه مسلسله کوچکتر است آن وقت زمین ما که حجمش یک میلیون و سیصد هزار بار کمتر از آفتاب است در جنب سدیم چه خواهد بود؟! و اگر کسى بخواهد حجم سدیم مرأه مسلسله را نسبت به آفتاب بفهمند، طول قطر آفتاب را که یک میلیون و 390 هزار کیلومتر است با طول قطر سدیم که سى هزار میلیون سال نورى است مقایسه نماید.
آیا این تفاوت بین زمین ما و سدیمها و از آنها بزرگتر از کجا است؟ و آیا کسى مىتواند بگوید ما نمىتوانیم این همه تفاوت و فاصله اختلاف را در این دو کره قبول کنیم؟
آیا چطور است که بطور استثناء در میان سیارات منظومه شمسى فقط این زمین ما و به احتمالى هم مریخ صالح از براى پیدایش حیات شد در حالى که سیارات دیگر این صلاحیت را ندارند و شاید میلیونها ستاره دیگر نیز فاقد این صلاحیت باشند؟
استثناء و اختلاف عمر در دنیاى اتم
مىگویند: در جهان اتم مزونهائى یافت مىشوند که یکى پس از رهائى از مرکز، عمرش یکهزارم ثانیه است و مزونى دیگر به نام هایرون عمرش ده میلیاردیم ثانیه است، یعنى بى نهایت کمتر و کوتاهتر آیا این اختلاف را اگر دیروز که بشر به دنیاى اتم آشنا نبود، به شما مىگفتند باور مىکردید؟یقیناً نه. ولى امروز آن را یک موضوع مسلم فیزیکى مىدانند( 11 )
استثناء و اختلاف عالم گیاه و درخت
در عالم نبات نیز استثنائات عجیب و حیرت افزا، فراوان به چشم مىخورد در میان اشجار و درختان، درختانى دیده شدهاند که از جهت طول یا تنومندى و قطر یا طول عمر فوق العاده اسباب تعجب گردیدهاند مثل درخت «ارز» لبنان و مثل درختى که در آمریکا است و به عربى آن را «ام الاجمه» مىنامند، یعنى مادر جنگل. این درخت از بزرگترین درختهاى آمریکا است، درازى آن را بیشتر از سیصد قدم ذکر کردهاند سیاحان تازه حالا چهار صد قدم مىگویند، قطر ساق آن نزدیک به زمین سیصد قدم و کلفتى پوستش به عرض هجده انگشت.
در اسکاتلند «اکس» انگلیس در عمر بعضى از درختها تأمل کرده دیدهاند از سیصد سال بیشتر است. یکى از فضلاء محیط یکى از اشجار را اندازه گرفته تقریباً نود قدم بوده و از روى نسبت آن به کوچکترین درخت از همین نوع عمر آن را پنج هزار سال معین کرد.
در کالیفرنیا درخت کاجى است به طول سیصد قدم که محیط آن سى قدم مىباشد و عمرش شش هزار سال است.
غریبتر از اینها درخت «عندمى» است در شهر اورتاوا در جزیره تنزیف که یکى از جزایر کانارى مىباشد در دریاى اتلانتیک ( جزایر مزبور به جزایر خالدات معروف است» این درخت محیطش بقدرى است که اگر ده نفر دور آن دستهاى خود را باز کنند بطورى که سر انگشتهاى آنها به هم برسد باز به تمام ساق آن احاطه نمىنماید و صاحب «الایات البینات» مىگوید: حال که سال 1882 م است «سال تألیف کتاب الآیات البینات» 482 سال مىباشد که جزیره مزبور کشف شده و آن درخت عظیم در وقت کشف جزیره به همین حال بوده که حالا هست و هیچ تفاوت و تغییرى در منظر آن پیدا نشده و چون نمو اینگونه درختها کند است که از نمو درختهاى کوجک از همین نوع معلوم مىشود، در این صورت خدا مىداند چقدر قرون و دهور گذشته تا درخت عندم اورتاوا، به این عظمت و قطر رسیده و یکى از علماى نبات شناص در تعیین عمر این درخت اظهار عجز کرده مىگوید: فهم و ادراک بشر از کشف این سر قاصر است و نمىتواند به تقریب هم بفهمد که عندم اورتاوا چند سال عمر کرده همین قدر معلوم و مسلم است که این نهال کهنسال قرنها پیش از خلفت انسان در کار نشو و نما بوده و زندگانى درازى نموده تا به این قد و قواره رسیده است .
پی نوشت ها :
1) اطلاعات شماره 11805.
2) اطلاعات شماره 11805.
3) مجله دانشمند، شماره مسلسل 61.
4) مجله دانشمند، شماره مسلسل 61.
5) اطلاعات، شماره 11805.
6) شماره 5، سال 38، ص 607 و منتخب الاثر، ص 278.
7) الهلال، شماره 5، سال 38، مارس 1930 و منتخب الاثر، ص 277 و 278.
8) رجوع شود به ترجمه تورات از لغت عبرانى و کلدانى و یونانى به لغت عربى، طبع بیروت، سال 1870 / م.
9) رجوع شود به کتاب اظهار الحق، ج 2، ص 124.
10) البته غرض از تعبیر استثنائى و منفرد در اینجا این نسیت که استثناء بر اساس قاعده و قانونى نیست و مثل استثنائات عرف ما تبعیض بى جهت و بى مصلحت باشد، بلکه این استثنائات نیز طبق نو امیس خاصه و سنن الهى ظاهر مىشود و اطلاق استثناء بر اینگونه پدیدهها از جهت این است که به حسب معتاد و سابقعه و اطلاعات ما به ندرت دیده مىشوند. از نظر ما ظهور فلان ستاره یا حادثه جوى یک امر استثنائى و بى سابقه است اما از نظر کسى که به اوضاع و احوال و حرکات ستارگان ومنظومهها عالم است یک امر با سابقه است که مکرر در دوران صدها هزار سال جهان روى داده است.
11) نور دانش، شماره 6، دوره جدید، سال پنجم.