يكي از مهمترين مسائلي كه هر جواني با آن مواجه است مسأله ازدواج مي‏باشد چه اين كه مي‏خواهد با ازدواج نه تنها نيازهاي طبيعي و غريزي خود را ارضا كند بلكه مي‏خواهد شريك زندگي خود را انتخاب نمايد و در كنار او با آرمش زندگي كند فرزنداني صالح بياورد و تربيت كند و بالاخره اينكه ايمان خود را حفظ و تقويت و كامل نمايد و در پرتو ازدواج كمال پيدا كند طبيعي است كه ازدواج با توجه به اهميتي كه دارد بايد با دقت و در نظر گرفتن مسائل زيادي و هم چنين آگاهي‏هاي لازم انجام گيرد و الا ازدواجي كه بايد باعث آرامش انسان شود آغاز بدبختي و مشكلات مي‏تواند باشد بنابراين نبايد بر اساس احساسات و مسائل ظاهري و عشق‏هايي كه چه بسا منشأ آن مسائل جنسي و شهواني است اقدام به ازدواج نمود بسياري از افراد به خاطر رعايت نكردن بعضي از مسائل اقدام به ازدواج نمودند و موجبات دردسر ومشكلات هم براي خود و هم براي خانواده‏ها و حتي فاميل‏هاي خود شده‏اند لذا عقل سليم حكم مي‏كند كه در امر ازدواج دقت لازم بايد اعمال شود يكي از مهمترين مسائلي كه در امر ازدواج بايد لحاظ گردد «كفو» بودن است . يعني اين كه دو نفر (دختر و پسر) كه مي‏خواهند با هم ازدواج كنند از چند جهات بايد به يكديگر نزديك باشند: 1- از نظر خانوادگي، 2- از نظر اعتقادي، 3- فرهنگي، 4- اجتماعي، 5- اقتصادي، 6- از نظر سني.

    اينها مسائلي است كه قبل از ازدواج بايد در نظر قرار گيرد و بعد از تحقيقات لازم آنگاه از طريق صحيح اقدام به خواستگاري شود بنابراين درست نيست كه قبل از احراز شرايط انسان عاشق و شيفته كسي شود و براي خودش و ديگران مشكل ايجاد كند. البته قيافه ظاهري وجذابيت طرف مقابل و احساس علاقه و محبت نسبت به او براي دختر و پسر لازم است اما اين فقط يكي از شرايط انتخاب همسر مي‏باشد بايد بقيه شرايط را از طريق تحقيق احراز كرد و بعد اقدام .

به نظر مي‏آيد به جاي اين كه شما اصرار بورزيد و دنبال اين باشيد كه با آن دختر ازدواج كنيد كمي فكر كنيد و تأمل نماييد از شما سؤال مي‏كنيم؛ وقتي آن دختر هيچ علاقه‏اي به شما ندارد چرا اصرار مي‏ورزيد؟

    سؤال دوم اين است كه چرا انسان علاقه، عشق و انرژي‏هاي رواني خود را روي فردي سرمايه گذاري كند كه هيچ اعتمادي به پذيرش او نيست.

عشق و علاقه شما بر فرد مورد نظر اگر ناشي از شناخت كافي و دقيق باشد و تناسب لازم بين شما و وي وجود داشته باشد مي تواند مفيد و قابل توجه باشد. اما اگر به گذشته و اولين باري كه علاقه او در ذهنتان جاي گرفت مراجعه كنيد (و خوب بينديشيد كه چگونه شد كه به وي علاقه پيدا كرديد) و دريابيد كه ناشي از يك نگاه زودگذر و احساسي بوده، آيا فكر مي كنيد مي تواند چنين مبنا و اساس سست، سنگ بناي خوب و محكمي براي زندگي مشتركتان باشد. ما نمي گوييم آن دختر هيچ ويژگي مثبت و ارزشمندي ندارد ولي سعادت و خوشبختي و آينده خود را چگونه حاضريد روي چيزي قرار دهيد كه از استحكام كافي برخوردار نيست. ازدواج يك تصميم ساده اي نيست كه اگر اشتباه بود پس از چندي به راحتي از تصميمتان صرف نظر كنيد و آن را تغيير دهيد. نيازمند دقت، تفكر، مشورت  و هزار نكته سنجي دارد.

ثانيا، بر فرض كه آن دختر هيچ نقطه ضعفي ندارد و از تمام كمالات و ارزش ها و ملاك هاي لازم براي يك همسر شايسته برخوردار است، آيا شما هم به سهم خود از تمام معيارهاي يك شوهر و يك مرد زندگي برخورداريد؟! شايد اشكال و ايراد از شما باشد نه از وي. پس به خود و ويژگي هاي خود بينديشيد و در صدد تغيير و اصلاح در تفكرات و اعمال و رفتار خود باشيد.

ثالثا، بر فرض كه هم شما و هم وي از شايستگي هاي لازم برخورداريد، ولي آيا هر دو نفري روحيات و طرز تفكرات و شخصيت تان به همديگر مي خورد و نزديك به هم است و تناسب كافي با همديگر داريد؟! چه خوب است در اين باره كه مسأله تناسب و كفويت است خوب بينديشيد چه بسا هر دو شايسته و خوب ولي هر كدام را بهر كسي آفريده اند و در زندگي مشترك نتوانيد يكديگر را تأمين و ارضا كنيد و يا رضايت همديگر را جلب نماييد زيرا روحيات افراد كاملا متفاوت است و شرط اساسي براي سعادت يك زوج تناسب فكري، عملي و... است.

رابعا،  عشق و علاقه اي مفيد و ارزشمند است كه دو طرفه باشد. عشق يك طرفه معني ندارد. همانطور كه گفته ايد او به شما جواب رد داده است در واقع به شما علاقه اي ندارد. پس چرا انرژي رواني خود را هدر مي دهيد و جايي سرمايه گذاري مي كنيد كه شايد تاثيري براي زندگي آينده ي شما نداشته باشد . مطمئن باشيد اگر كمالاتي و ويژگي هاي ارزشمندي در فرد مورد نظرتان وجود دارد، وي تنها فردي نيست كه از اين خصوصيات برخوردار باشد بلكه مي توانيد بهتر از وي را با اندكي تحقيق و تفحص پيدا كنيد ولي به خاطر اين كه چشم و گوش شما روي وي تمركز كرده، تمام خوبي ها را در وي مي يابيد و احتمال فرد ديگري در همين سطح حتي به ذهنتان نمي آيد ، مطمئن باشيد مثل او حتي بهتر از او يافت مي شود ولي به شرط اين كه اندكي دامنه نگاهتان را گسترش دهيد.

گفته شده يكي از موانع شناخت صحيح، حب زياد است «حب الشيء يعمي و يصم» عشق و علاقه زياد انسان را كور و كر مي كند و اجازه نمي دهد به انسان به طور كامل و صحيح به ديگر جنبه ها نگاهي داشته باشد و بينديشد و مانع از تصميم گيري عقلايي مي شود.

آخرين نكته آن كه عشق و علاقه اي ارزشمند است كه پس از ازدواج حاصل شود نه قبل از انتخاب در ازدواج. اگر عشق باعث انتخاب شود، اگر نگوييم در تمام موارد حداقل در اكثر موارد شكست خورده است. عشق و علاقه بين دختر و پسر موقعي ارزشمند است كه پس از انتخاب صحيح حاصل شود و پايه زندگي مشترك را شكل دهد.

به نظر مي‏آيد بهترين راه اين باشد كه اگر شخص مورد نظر تصميم ازدواج با شما را ندارد از تصميم خود منصرف شويد به او فكر نكنيد و فرد ديگري را كه از جهات گوناگوني با شما سنخيت دارد و تقريبا نزديك به شماست انتخاب و هر چه زودتر اقدام به ازدواج نماييد. براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد ازدواج مطالعه كتاب انتخاب همسر از علي اكبرمظاهري يا كتاب انتخاب همسر از ابراهيم اميني بسيار مفيد است براي رهايي از فكر كردن دربارة آن دختر و بيرون راندن محبت او از قلب به كارگيري راه كارهاي زير مناسب است.

1- سعي كنيد به او فكر نكنيد و هر وقت به فكر  او افتاديد ذهن و فكر خود را به چيز ديگري مشغول نماييد.

2- اگر فكر او شما را راحت نمي‏گذارد جنبه‏هاي منفي او و جواب منفي او را در ذهن خود مرور كنيد و به خود تلقين كنيد كه او (همسر مناسب براي من نيست) (او مرا دوست ندارد) پس من هم هيچ علاقه‏اي به او ندارم.

3- كمتر در تنهايي قرار بگيريد.

4- از بيكاري اجتناب كنيد سعي نماييد خودتان را به كاري مشغول نماييد.

5- ورزش به طور مستمر براي جلوگيري از تحليل قواي جسماني و رواني شما بسيار مناسب است لذا سعي كنيد هر روز مقداري به ورزش مورد علاقه‏تان بپردازيد (به ويژه ورزش‏هاي دسته جمعي)

6- براي اين كه او را براي هميشه فراموش كنيد هيچ گونه تماسي نه از طريق تلفن يا صحبت رو در رو و حتي از طريق واسطه با او نداشته باشيد.