«ايمان» از نظر لغوى به معناى گرويدن، عقيده داشتن، ايمن كردن و باور داشتن است (فرهنگ معين) و از نظر اصطلاحى به معناى عقيده داشتن به ضروريات دين (اصول و فروع آن) مىباشد؛ يعنى، انسان به يگانگى خداوند، رسالت پيامبر اكرم(ص)، امامت دوازده امام (ع) و عدالت خداوند و ... قائل باشد. البته اشخاص در اين اعتقادات مختلف هستند: برخى، ايمان زبانى دارند و گروهى ايمان عقلى دارند؛ يعنى، به اين امور علم دارند و برخى نيز از اين دو مرحله گذشته و به ايمان قلبى رسيدهاند كه ثمره آن باور داشتن تمامى اين مسائل است. و شايد يكى از مناسبتهايى كه باعث شده معناى لغوى ايمان به معناى اصطلاحى ياد شده سوق داده شود، ايمن شدن آدمى از بسيارى از خطرها و مشكلات روحى و اجتماعى در اثر ايمان است.
قلب چون به حقيقتي معتقد شود، شوق و حب نسبت به آن پيدا مي كند و همت انسان را به سوي آن برمي انگيزد و در اين حالت است كه اطمينان و آرامشي وجود آدمي را فرا مي گيرد و حركت به سوي عمل آغاز مي شود و اين با مفهوم ايمان كه از «امن» گرفته شده و با «امنيت» و «امان» هم خانواده است سازگار مي باشد.