آياتى كه در قران پيرامون امامت و ولايت ائمه اطهار(عليهم السلام) وارد شده مىتوان به دو بخش تقسيم كرد:
الف) آياتى كه به صورت مستقيم خلافت و جانشينى آن حضرات را بيان مىكنند.
ب ) آياتى كه مناقب و فضايل آن بزرگواران را مطرح مىكنند. اين گونه آيات به صورت غيرمستقيم مىتواند موضوع ولايت آنان را نيز روشن و اثبات بكند، زيرا با بهرهگيرى از يك اصل عقلى و عقلايى به نام قبح ترجيح مفضول بر فاضل به راحتى مىتوان امامت آنان را درزمان بعد از رحلت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) تا زمان وقوع قيامت مطرح و تبيين كرد.
آياتى كه به بخش اول مربوط مىشود، توسط عده كثيرى از دانشمندان اهل سنت و از طرف همه محققان اهل تشيع مورد بررسى و ارزيابى قرار گرفته است. خوشبختانه سخن حق و صواب از زبان و قلم آنها در لابهلاى آثار به جاى مانده از آنها به ثبت رسيده، ولى متأسفانه مسائل سياسى و دنيوى و گاه تعصب مانع از اقدام عملى در اين باره شده است. در بخش اول آيات زير مورد توجه علما قرار گرفته است:
1- آيه تبليغ، يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته؛؛ اى پيامبر آنچه را از سوى پروردگارت نازلشده به طور كامل برسان و اگر نكنى رسالت او را انجام ندادهاى، (مائده، آيه 67).
اين آيه طبق گفته بسيارى از دانشمندان اهل سنت اعم از مفسرين و محدثين و مورخين در شأن على(عليه السلام) نازل شده است. حال اگر دقت كنيم، دو چيز در آيه محل تأمل و فهم است: يكى اين كه در آيه فوق، مسألهاى با سه ويژگى مهم كاملاً قابل مشاهده است:
1- مسألهاى كه براى اسلام جنبه حياتى داشته است.
2- مسألهاى كه غير از احكام نماز و روزه و امثال آن بوده است.
3- مسألهاى كه بيان آن موجب موضعگيرى سختى از ناحيه افراد و حتى باعث بروز خطرات احتمالاتى براى جان پيامبر مىشده است.
ديگرى واژه مولا است كه در بيان آن روز پيامبر به كار رفته است. حال مىگوييم، درست است كه دوست و يار و ياور يكى از معانى مولا است ولى قرائن زير ثابت مىكند كه معناى سرپرست و رهبر از مولا اراده شده است:
الف) مسأله بيان دوستى على(عليه السلام) نيازى به متوقف ساختن آن قافله عظيم در آن موقعيت ويژه نداشت.
ب ) جمله پيشين در بيان پيامبر كه «الست اولى بكم من انفسكم» باشد به هيچ وجه تناسبى با بيان يك دوستى ساده ندارد. اين قرينه است كه مولا در جمله بعدى هم به معناى غيردوستى است.
ج ) در متون تبريكهاى صادر شده از سوى عمر و ابوبكر در ان روز، نمىتوان تنها مفهوم دوستى را اراده كرد.
د ) اشعار به جاى مانده از شعرايى همچون حسان بن ثابت اراده معناى سرپرستى را ثابت مىكند.
2- آيه ولايت انما وليكم الله و رسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكاة و هم راكعون؛ ولى و سرپرست شما تنهاخداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند و نماز را برپا مىدارند ودر حال ركوع زكات مىپردازند، (مائده، آيه 55).
بسيارى از مفسران و محدثان و مورخان درباره شأن نزول اين آيه نيز نقل كردهاند كه آيه فوق در شأن على(عليه السلام) نازل شده است. آنچه كه قابل توجه است اين است كه در آيه فوق روى مسأله ولى تكيه شده است. مىگوييم، افزون بر مطالب بيان شده در آيه پيشين، قراينى در آيه وجود دارد كه نشان مىدهد ولى در اينجا به معناى سرپرست است:
الف) اگر ولى به معناى ناصر و دوست و ياور بوده باشد شامل همه مؤمنان مىشد و حال آن كه ولايت در آيه مورد بحث منحصر به مورد خاص شمرده شده و آن كسى است كه در حال ركوع صدقه داده است و كلمه انما كه دليل بر حصر است همراه آن آمده.
ب ) در آيه بعد از اين، واژه حزبالله به كار رفته است. تعبير به آن مربوط به حكومت اسلامى است نه يك دوستى ساده، چرا كه در معنى حزب، يك نوع تشكل و همبستگى اجتماعى براى تأمين اهداف مشترك افتاده است و اين خود مىرساند كه ولى در آيه پيشين به معناى سرپرست مىباشد.
ج ) حداقل با در نظر گرفتن آيه 6 سوره احزاب كه دارد: النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم به طور يقين مىتوان گفت شخص زكات دهنده در حال ركوع و نماز همانند پيامبر در ولايت تشريعى يعنى حق تصرف، حق تدبير،حق مديريت و رهبرى جامعه اسلامى مشاركت خواهد داشت.
3- آيه اولى الامر، آيه 59 سوره نساء مىفرمايد: يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم؛ اى كسانى كه به خدا ايمان آوردهايد، از خدا اطاعت كنيد واز رسول و اولى الامرى كه از خودتانند، فرمان ببريد.
اگر در موضوع اطاعت از منظر قرآن دقت كنيم، مىبينيم كه قرآن در اين آيه اطاعت اولىالامر را بدون هيچ قيد و شرطى واجب مىداند و حال آن كه، قرآن موضوع طاعت را در آيه 8 سوره عنكبوت كه در رابطه با اطاعت از والدين و احسان به آنهاست، مقيد به عدم انحراف آنها مىكند. از تفاوت بين اين دو آيه به يك نكته جالب مىتوانيم پى ببريم و آن اين كه اگر خدا اطاعت اولى الامر را بىهيچ قيد و شرطى از ما خواسته است، معلوم مىشود اولىالامر بايد از خطا و عصيان معصوم باشد و لذا فرمان به اطاعت مطلقه از اولىالامر كسانى را شامل مىشودكه در رديف رسول خدا يعنى جانشينان معصوم او هستند، زيرا اطاعت مطلقه در غيرمعصومان(عليه السلام) ممكن نيست.
4- آيه صادقين يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد تقواى الهى داشته باشيد و (هميشه) باصادقان باشيد، (توبه، آيه 119). طبق ظاهر آيه همه مسلمانان موظفند كه در هر عصر و زمانى در خط صادقان و همراه آنان باشند و از آن معلوم مىشود كه در هر عصر و زمان صادق يا صادقانى وجود دارند. در اينجا دو نكته قابل توجه و فهم است:
الف) آيه 15 سوره حجرات و آيه 177 سوره بقره و همينطور آيه 8 سوره حشر نشانه اصلى صادقان را چنين بازگو مىكند: ايمان كامل به همه مقدسات و اطاعت فرمان خدا در تمام زمينهها مخصوصا نماز و زكات و انفاق و استقامت در جهاد و در مقابل مشكلات. از مجموع اين آيات، نتيجه مىگيريم كه مسلمانان موظفند با كسانى باشند كه از نظر ايمان و تقوا در اعلا درجه، و از نظر علم و عمل و استقامت و جهاد در بالاترين سطح باشند، روشنترين مصاديق اين معانى همان معصومانند.
ب ) از سوى ديگر دستور به همراه بودن با صادقان به طور مطلق و جدا نشدن از آنان بدون هيچ قيد و شرط، قرينه ديگرى بر معصوم بودن آنهاست، زيرا پيروى بدون قيد و شرط جز در مورد معصومان معنى ندارد.
5- آيه قربى قل «لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى؛ بگو من هيچ پاداشى از شما بر (اداى) رسالتم درخواست نمىكنم، جزمودت و دوستى ذوىالقربايم را، (شورى، آيه 23).
نكته اصلى در مورد آيه اين است كه از يك سو قرآن مجيد از بسيارى از پيامبران الهى نقل مىكند كه آنها با صراحت نفى اجر از مردم مىكردند مثل آيه 109، 127، 145، 164 و 180 سوره شعرا و از سوى ديگر آيه مورد بحث دوستى خويشاوندان را به عنوان پاداش مطرح مىكند و از سوى سوم در آيه 57 سوره فرقان اجر مذكور را وسيله قرب الهى معرفى مىكند واز سوى چهارم در آيه 47 سوره سبأ اجر مزبور را به سود مردم ذكر مىكند.
از ضميمه كردن اين آيات چهارگانه به يكديگر به خوبى مىتوان نتيجه گرفت كه پيامبر اسلام نيز مانند ساير پيامبران الهى اجر و پاداشى براى شخص خود از مردم نخواسته است، بلكه مودت ذوىالقرباى او راهى به سوى خداست و چيزى صد درصد به نفع خود آنها، چرا كه اين مودت دريچه و روزنهاى است به سوى مسأله امامت و خلافت و ادامه خط رهبرى رسول خدا در امت و هدايت مردم در پرتو آن.
آياتى كه به صورت غيرمستقيم ناظر بر مسأله جانشينى پيامبر اسلام است، به شرح ذيل است:
1- آيه مباهله، آل عمران / 61
2- آيه ليلة المبيت، بقره / 207
3- آيه حكمت، بقره / 269
4- آيه خيرالبريه، بينه / 7 و 8
5- سوره هل اتى
6- آيات نخست سوره برائت
7- آيه سقاية الحاج، سوره توبه / 19
8- آيه و صالح المؤمنين، تحريم / 4
9- آيه وزارت، طه / 29 - 32
10 و 11- احزاب / 23 و 25
12- آيه بينه و شاهد، هود / 17
13- آيه صديقون، حديد / 19
14- آيه نور، حديد / 27
15- آيه انذار، شعرا / 214 و 215
16- آيه مرج البحرين، الرحمن / 19 تا 22
17- آيه نجوا، مجادله / 12 و 13
18- آيه سابقون، واقعه / 10 تا 14
19- آيه اذن واعيه، حاقه / 12
20- آيه محبت، مريم / 96
21- آيه منافقان، محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) / 30
22- آيه ايذاء، احزاب / 57
23- آيه انفاق، بقره / 274
24- آيه محبت، مائده / 54
25- آيه مسؤولون، صافات / 24
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- بررسى مسائل كلى امامت ابراهيم امينى
2- امامت و رهبرى شهيد مطهرى، انتشارات صدرا
3- رهبرى امام على(عليه السلام) از ديدگاه قرآن و پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)، «ترجمه المراجعات»، ترجمه: سيد محمود سياهپوش
4-آيتاللهمكارم شيرازى، پيام قرآن (تفسير موضوعى قرآن مجيد)، ج 9، اين جلد از تفسير عمدتا پيرامون بررسى مسأله امامت در قرآن مجيداست.