منو
تبليغات
حرم امام علی (ع)


بيوگرافي:

نجف در ۱۶۰ كيلومتري جنوب بغداددر مختصات °۳۱٫۹۹ شمالي و °۴۴٫۳۳ غربي قرار گرفته و زاويه انحراف قبله آن ۲۱ درجه و ۵۲ دقيقه و ۵۶ ثانيه است. .اين شهر به ترتيب ۷۵ و ۵۵ كيلومتر با شهرهاي مهم كربلا و حله فاصله دارد، و در جنوب آن‌ها قرار گرفته است. مساحت كل شهر ۷۵۰۰ هكتار است كه از اين ميزان حدود ۵۰۰۰ هكتار بافت شهري است. در ۸۰ سال اخير از جانب شمالي، جنوبي و شرقي قلب تاريخي شهر توسعه يافته است.جمعيت آن در سال ۲۰۰۳ ميلادي، ۵۸۵٬۶۰۰ نفر برآورد شده است. اين شهر مركز استان نجف است و از مقدس‌ترين شهرهاي شيعيان و مركز قدرت سياسي شيعيان در عراق بشمار مي‌رود. شهر نجف از لحاظ جغرافيايي در نزديكي شهر كوفه قرار گرفته است. نزديكي شهر نجف كوفه به نحوي است كه نمي‌توان اين دو شهر را از همديگر مجزا دانست. در متون تاريخي ، اسامي گوناگوني براي نجف ذكر شده است كه برخي مشهور بوده و در متون متعدد مشاهده مي‌شوند. از جمله غري يا غريان ، مشهد و نجف اشرف و برخي ديگر از شهرت چنداني برخوردار نيستند مانند الطور ، الطهر ، الجودي ، الربوه ، بانقيا و اللسان.

 از لغتنامهٔ دهخدا : نجف: جاي بلند دراز نرم كه آب بر آن نرود، و آن در ميانه وادي مي‌باشد و گاهي در ميانه زمين ، يا آن زمين مستدير بلنداطراف است. (منتهي الارب) (آنندراج). يا آن زمين مستديري است كه بر اطرافش مشرف باشد. (از اقرب الموارد). جاي بلند كه آب بدان نرسد. (فرهنگ خطي). ج ، نجاف . توده خاك و ريگ. پشته . (منتهي الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). تل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)

گرچه در متون تاريخي اشاره اي به نام نجف در طول تاريخ نشده است اما بر اساس برخي روايات و احاديث كشتي نوح در اين مكان آرام گرفت. و فرزندان نوح در اين مكان روزگار گذراندند و پس از زياد شدن نسل در سراسر جهان پراكنده شدند. همچنين نقل شده است كه نجف ، منزل حضرت ابراهيم بوده است.در عصر اسلامي تا زمان عباسي نام چنداني از نجف به چشم نمي‌خورد . آشكار شدن قبر مطهر حضرت علي نقطه عطف تاريخ نجف به حساب مي‌آيد. حضرت علي در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجري قمري به شهادت رسيدند.
پيكر مطهر حضرت بر اساس وصيت ايشان شبانه از كوفه به مكان كنوني كه بعدها نجف ناميده شد، منتقل شده و دفن گرديدند. فرزندان امام، ايشان را مخفيانه دفن كردند تا خوارج و ياران معاويه امكان جسارت به قبر مطهر را نيابند. از مكان قبر امام تنها فرزندان و ياران خاص ايشان با خبر بودند و به صورت مخفيانه ايشان را زيارت مي‌كردند. امام سجاد و امام محمد باقر به صورت پنهاني در دوران بني مروان به زيارت قبر حضرت مي‌رفتند. امام صادق (۸۳-۱۴۸ ه.ق) در عصر بني عباس بارها از مدينه به عراق رفتند و قبر جدشان حضرت علي را زيارت كردند. ايشان هر بار عده اي از اصحاب نزديك را با خود همراه مي‌ساختند و آنان را به قبر آن حضرت راهنمايي مي‌كردند. سنت زيارت شيعيان از قبر حضرت علي از زمان امام صادق كه مردم را به قبر آن حضرت راهنمايي كردند، هر چند به صورت محدود و مخفيانه رونق گرفت. به دليل كينه اي كه خلفاي اموي نسبت به حضرت علي داشتند و از بيم جسارت و توهين نسبت به قبر ايشان، اين مكان مقدس بيش از ۹۰ سال براي عموم پنهان ماند. با آشكار شدن مزار امام ، شهر نجف مورد استقبال و توجه عمومي قرار گرفت و عمران و آباداني آن آغاز شد.در برخي متون تاريخي نام نجف همراه با نام حيره ذكر شده است : "حيره در سه ميلي كوفه و بر نجف واقع است " " حيره در حدود يك فرسخ از كوفه فاصله دارد ... حيره در محلي است كه به آن نجف گويند." تاريخ ساخت و ايجاد حيره به فرمانروايي بخت النصر پادشاه معروف بابل بر مي‌گردد. پيش از اسلام ، حيره يكي از پايگاههاي مسيحيان بوده و آثار و بناهاي متعددي در آن وجود داشته است. اين شهر تاريخي در سال ۱۲ ه.ق توسط مسلمانان فتح شد و يكي از پايگاههاي مهم مسلمانان گرديد. ولي با احداث كوفه در نزديكي آن رو به افول نهاد، تا آنكه در اوايل حكومت معتضد عباسي ، اواخر قرن سوم ، كاملا ويران شد و در قرن چهارم اثري از حيره برجاي نبود. مورخاني كه تاريخ نجف را به قبل از اسلام نسبت مي‌دهند در حقيقت نجف و حيره را يك شهر انگاشته اند.


كوفه با نجف ارتباطي تنگاتنگ دارد . بخش مهمي از دوران زندگاني حضرت علي و تاريخ اسلام در كوفه بوده است. بنابر متون تاريخي كوفه را مسلمانان عرب در صدر اسلام بنياد نهادند . مورخان سال احداث كوفه را به اختلاف ، ۱۵ ،۱۷ و ۱۹ ه.ق ذكر كرده اند. اما با توجه به روايات منقول از ائمه اطهار برخي پيامبران و رسولان الهي در اين شهر حضور داشته اند. وجود مقام هاي برخي پيامبران الهي در مسجد كوفه حكايت از همين مطلب دارد. هم اكنون كوفه به علت نزديكي اش با نجف و همچنين برخورداري از اماكن زيارتي پر اهميت پذيراي زائرين فراواني در خود است. در حقيقت زائرين حرم مطهر حضرت علي زماني از سفر خود را به بازديد و زيارت از مساجد و مقابر مهم كوفه اختصاص مي‌دهند.
رخدادهاي تاريخي نجف اشرف
شهر نجف به سبب وجود مرقد مطهر حضرت علي شاهد رخدادها و وقايع مهمي درون خود بوده است و تاريخي پر فراز و نشيب داشته است . در ادامه مهم ترين رخدادهاي تاريخي اين شهر را فهرست وار پي مي‌گيريم:
۴۰ه.ق : شهادت حضرت امير
۶۱ه.ق : عبور امام حسين از نجف در راه كربلا
۱۳۲ه.ق : آشكار شدن قبر مطهر توسط امام جعفر بن محمد الصادق
۱۷۵ه.ق : آشكار شدن قبر به روايت ديگر و بناي قبه اي بر آن توسط هارون الرشيد
۲۳۶ه.ق : تخريب مقبره نجف و كربلا توسط متوكل عباسي
۲۶۴ه.ق : قبر بنايي ندارد و دور آن سنگي بيش نيست.
۲۸۳ه.ق : بناي قبه و بارگاه بر قبر مطهر توسط محمد بن زيد معروف به داعي صغير، در زمان خلافت معتضد عباسي
۲۹۳ه.ق : نجف به تصرف قرمطيان در آمد.
۳۱۷ه.ق : ابوالهيجاء حمداني، امير موصل، به بناي حرم افزود و آن را توسعه داد.
۳۳۴ه.ق : آل بويه عراق را گرفتند و ۱۲۷ سال در آن حكومت كردند.
۳۳۸ه.ق : ساخت گنبد سفيد براي حرم توسط عمر بن يحيي حاكم كوفه
۳۶۶ه.ق : عضد الدوله بويه اي بناي عظيمي بر قبر ساخت . اين بنا در سال ۷۵۵ آتش گرفت و در سال ۷۶۰ تعمير شد.
۳۶۹ه.ق : كشاندن آب فرات به نجف توسط عضد الدوله به وسيله قنات
۴۰۰ه.ق : ساخت ديوار دور حرم
۴۴۸ه.ق : مهاجرت شيخ طوسي ملقب به شيخ الطائفه از بغداد به نجف در اين سال آغاز تحول علمي اين شهر به حساب مي‌آيد. از آن تاريخ نجف اشرف قطب علمي جهان تشيع مي‌گردد و از اقصي نقاط جهان تشيع طلاب و علما به نجف مي‌شتابند.
۴۷۹ه.ق : ملك شاه سلجوقي به زيارت نجف رفت و دستور داد نهر آبي از فرات به نجف كشيدند.
۵۹۰ه.ق : در پي وقوع زلزله بناي بقعه فرو ريخت.
۷۵۳ه.ق : قسمت هاي چوبي ديوار هاي حرم آتش گرفت.
۷۵۵ه.ق : بار ديگر حرم مطهر آتش گرفت و از بين رفت.
۷۵۹ه.ق : ساخت بنايي جديد بر مقام امام علي(معروف به صافي صفا)
۸۵۷ه.ق : حاكم بصره به نجف و كربلا حمله كرد و آن شهرها را غارت كرد.
۹۱۴ه.ق : شاه اسماعيل صفوي به نجف رفت و دستور ساخت قناتي را صادر كرد.
۱۰۳۳ه.ق : شاه عباس صفوي پس از زيارت نجف اشرف اقدامات زير را انجام داد: پاكسازي نهري كه شاه طهماسب ساخته بود. تعمير گنبد. دستور توسعه حرم( كه طي سه سال انجام شد.) قسمتي از رواق عمران بن شاهين تخريب شد و به صحن الحاق گرديد تا هندسه صحن كامل شود. دور شهر ديواري كشيده و پشت آن خندقي حفر كردند.
۱۰۴۲ه.ق : شاه صفي به زيارت نجف رفت . از اقدامات مهم او: تجديد بناي گنبد و ايوان ساخت دارالشفا، مطبخ، دار الضيافه حوض و وضوخانه در صحن احداث نهري از فرات تا نجف در مدت دو ماه و نيم و آبرساني به شهر
۱۱۵۶ه.ق : نادر شاه در جنگ با عثماني به عراق حمله كرد و نجف را هم گرفت. كارهاي نادر شاه عبارتند از: طلا كردن گنبد و منار و ايوان ترميم ديوار دور حرم ساخت آتشدان از طلا و جواهر در داخل حرم براي عود و بخور -اهداي جواهرات و هداياي بي نظير به آستان مقدس
۱۱۹۷ه.ق : به دستور شاه علي مردان خان زند، قبه و صحن مطهر تعمير شد. سقا خانه واقع در صحن مرمت شد ، چاه هاي نجف را تميز كردند، هداياي بسيار قيمتي و چراغدانهاي جواهر به حرم هديه كردند.
۱۲۰۴ه.ق : ضريح نقره اي توسط آقا محمد خان قاجار به حرم هديه شد.
۱۲۰۶ه.ق : در جهت حل مساله مزاحمت قبور موجود در صحن و راحتي عبور ومرور راهروي زيرزميني جهت انتقال قبرهاي موجود به پايين حفر شد و پس از آن كف صحن مفروش گرديد.
۱۲۱۷ه.ق : به دستور والي بغداد، از ترس حمله وهابيان، خزانه حرم را خالي كردند و طلا و جواهرات آن را – تا از بين رفتن خطرو به صورت امانت - با بيست شتر به بغداد حمل كردند.
۱۲۲۰ه.ق : وهابيان آل سعود به نجف حمله كردند ، اموال مردم را غارت كرده و به نواميس آن‌ها بي حرمتي كردند.
۱۲۲۶ه.ق : ساخت ديوار شهر توسط وزير فتح علي شاه (صدر اعظم اصفهاني موسس مدرسه صدر) تمام شد. با ساخت اين ديوار، يورشهاي وهابيان به نجف قطع شد.
۱۲۳۶ه.ق : تعمير مناره هاي حرم و بازسازي منار جنوبي
۱۲۶۱ه.ق : احداث حوض آب در صحن
۱۲۶۲ه.ق : تعويض ضريح (ضريح نقره)
۱۲۷۶ه.ق : تعويض در چوبي باب القبله صحن
۱۲۹۳ه.ق : خشك شدن بحر نجف ( گرچه خشك شدن بحر ، قبل از اين به صورت تدريجي بوده است.)
۱۲۹۸ه.ق : تعويض ضريح مطهر، اين بار ضريح محرابي شكل ساخته شد.
۱۳۰۴ه.ق : تعمير مرقد مطهر و صفحات طلاي آن
۱۳۰۵ه.ق : نصب ساعت بر روي باب شرقي كبير توسط وزير ناصرالدين شاه
۱۳2۴ه.ق : امضايفرمان مشروطيت ايران توسط سه عالم بزرگ ايراني ساكن نجف( ميرزا حسين خليلي/ ملا محمد كاظم خراساني/ ملا عبدالله مازندراني)
۱۳۵۷ه.ق : تخريب كامل ديوار شهر و شروع توسعه نجف جديد
۱۴۰۰ه.ق : روي كار آمدن صدام ، تلاشهاي جدي در محو آثار ايراني در عتبات ، جدا كردن كتيبه گريو گنبد و تغيير تاريخ برخي كتيبه‌ها در حرم مطهر، تخريب تكيهٔ بكتاشيه و احداث مضيف حرم به جاي آن
۱۴۱۰ه.ق : انتفاضهٔ شعبانيه شيعيان عراق و ورود ارتش عراق به نجف اشرف پس از ۱۷ روز مقاومت شهر ،غارت كتابخانه‌ها و مدارس و خانه‌ها و به يغما بردن نسخ خطي بسيار ،حمله به حرم مطهر از جانب باب سوق الكبير و تخريب بخشهايي از سر در ،اصابت خمپاره به گنبد مطهر و جدا كردن كتيبه هاي نستعليق ايوان طلا و كتيبهٔ طلاي سر در باب سوق الكبير، تخريب كامل مقام امام زين العابدين
۱۴۱۲ه.ق: تخريب نيمي از محلهٔ العماره، غربي حرم مطهر ،توسط حكومت صدام
۱۴۲۴ه.ق : سقوط حكومت صدام
۱۴۲۵ه.ق : جنگ بين نيروهاي آمريكايي و جيش المهدي ،وارد شدن خسارات جدي به قبرستان وادي السلام و تخريب بافت شهري اطراف حرم
۱۴۲۶ه.ق : تخريب مسجد بالاسر و شروع به احداث مسجدي جديد در آن مكان



چگونگي آباداني نجف
تنها عامل و سبب مهم آباداني و عمران و توسعه شهر نجف اشرف، همانا وجود آرامگاه پاك مولي الموحدين حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام است، و تنها هنگامي شهربه عمران و آباداني و سكونت مردمان در آن روي آورد كه قبر مطهر حضرت در دوران بني العباس آشكار شد و به دستور هارون الرشيد ساختماني سفيد رنگ از آجر كه بر بلنداي آن گنبدي از گل سرخ با پوششي از گل سبزرنگ در سال 155 ق يا 170 ق يا 180 ق ساخته شد . (1) و كم كم با انتشار اين خبر، گروه هايي از مسلمانان براي زيارت و مجاورت، از اطراف و اكناف به سوي اين سرزمين روي آورده و تعدادي نيز در آنجا ساكن شدند . ليكن تا چند قرن بعد، نجف همچنان دهي بزرگ در مجاورت پايتخت بزرگ و پرآوازه عراق يعني شهركوفه بود و حالت و موقعيت شهررا به دست نياورده بود . از اين روست كه در كتابهاي تاريخ نامي از حاكم يا والي و يا قاضي و ديگر ماموراني كه معمولا از طرف حكام و خلفا و امرا براي شهرها تعيين مي شده اند براي نجف نمي يابيم; و حتي در سال 448 ق كه شيخ طوسي براي فرار از هجوم سلاجقه به سر كردگي طغرل بيگ از بغداد گريخت، جايي براي متواري شدن و دور شدن از ديده ها جز جوار مرقد تابناك حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و كوره دهي دور از بغداد به نام نجف نيافت .


وضعيت حرم مولي الموحدين عليه السلام
آستانه حضرت قلب شهر را تشكيل مي دهد و در ميانه شهر و بر بالاي بلنداي تپه اي قرار گرفته كه با شيب بسيار ملايمي به سوي اطراف گسترده است . هنگامي كه از سوي كربلا و يا كوفه و يا ديوانيه (شهري در پنجاه كيلومتري جنوب شرقي نجف) به نجف حركت مي كنيم، نخست گنبد طلايي و سپس ديگر ساختمانهاي شهر ديده مي شود، آستانه مقدسه ساختماني است مربع شكل در ابعاد 13×13 متر كه گرداگرد آن را صحني وسيع و زيبا در ابعاد 72×77 متر فرا گرفته است . اطراف اين صحن را باروي بلندي به ارتفاع 17 متر دربردارد كه ساختمان كنوني آن از يادگارهاي دوران شاه صفي و شاه عباس صفوي است . اين بارو از داخل به صورت ايوانهاي دو طبقه اي است كه در پس هر ايوان اتاقي در ابعاد 5×5 متر قرار داد و قرينه كوچكتر آن هم در طبقه دوم است كه در پس آن رديف از اتاقها راهروي طولاني و تاريك به عرض يك متر، سرتاسر صحن را مي چرخد . نماي بيروني اين بارو يكنواخت و آجرين است . صحن، به وسيله چهار دروازه اصلي و يك دروازه فرعي به بيرون راه دارد . چهار دروازه اصلي با سردرهاي يادگاري بلند از داخل و خارج بوده و با كاشي كاري نفيس و زيبا پوشيده شده است . اين چهار دروازه اصلي با نامهاي «باب السوق الكبير» يا «الباب الذهبي » در سمت مشرق، «باب الطوسي » در سمت شمال كه به سوي مسجد و آرامگاه شيخ طوسي و خيابان رو به روي آن گشوده مي شود . «باب السلطاني » در سمت غرب كه به مناسبت ورود سلطان عبدالعزيز خليفه عثماني باز گرديد و به «باب الفرج » نيز مشهور است و «باب القبلة » در سمت جنوب و دروازه فرعي كه در سمت شمال شرقي و در نزديكي دروازه «الباب الذهبي » قرار دارد و به سوي يكي از بازارچه هاي متفرع از بازار اصلي شهرگشوده مي شود و به نام «باب مسلم بن عقيل » مشهور است . از ميان اين چهار دروازه اصلي، دروازه «الباب الذهبي » مهمترين آنهاست و بيشترين تردد مردمان و زوار از ميان آن صورت مي گيرد . اين دروازه از زيبايي و استواري و بلندي خاصي برخوردار است و در برابر بازار اصلي شهر، كه به نام «السوق الكبير» مشهور است، قرار دارد .


موقعيت‌ جغرافيايى‌ نجف‌:
مهم‌ترين‌ عنصر تمايز بخش‌ شهر نجف‌، وقوع‌ آن‌ بر فلات‌ غرب‌ كوفه‌ است‌. در جنوب‌ نجف‌ شهر «حيره‌» قرار دارد. نجف‌ «از دو سوى‌ شمال‌ و شرق‌ به‌ زمينى‌ گسترده‌ منتهى‌ مى‌شود كه‌ در آن‌ قبر صدها هزار تن‌ از علما، سادات‌، مشاهير، سرشناسان‌ و اميران‌ قرار دارد.»
آب‌ و هواى‌ نجف‌ «در تابستان‌ گرم‌ و خشك‌ و در زمستان‌ سرد و سوزناك‌ است‌. در تابستان‌ وقتى‌گرما شدت‌ مى‌گيرد مردم‌ به‌ سردابه‌ هايى‌ حفر شده‌ در دل‌ زمين‌ پناه‌ مى‌آورند. اين‌ سردابه‌ها به ‌شكلى‌ بديع‌ و با عمق‌هايى‌ متفاوت‌ حفر شده‌اند. موقعيت‌ جغرافيايى‌ نجف‌ باعث‌ اين‌ تفاوت‌ دما مى‌شود. در تابستان‌ گرما در آن‌ شدت‌ مى‌گيرد و بادهاى‌ داغ‌ «سموم‌» مى‌وزد. به‌ گونه‌اى‌ كه‌ دماى ‌آن‌ در تابستان‌ به‌ 5/45 درجه‌ سانتيگراد مى‌رسد. اما سرماى‌ آن‌ به‌ حدى‌ است‌ كه‌ آب‌ منجمد مى‌شود و دما به‌ صفر درجه‌ و گاه‌ نيز به‌ پايين‌تر‌ از آن‌ نيز مى‌رسد.»
 


علت‌ نام‌ گذارى‌:
كاوشگرى‌ كه‌ به‌ دنبال‌ وجه‌ و علت‌ نام‌گذارى‌ مذكور بر آن‌ شهر برآيد سه‌ نظريه‌ را در مقابل‌ خود مى‌يابد:
نظريه‌ اوّل‌: آن‌ است‌ كه‌ شيخ‌ صدوق‌ در باب‌ 26 كتاب‌ «علل‌ الشرائع‌» خود تحت‌ عنوان‌: «علتى‌ كه ‌بدان‌ نجف‌ نجف‌ ناميده‌ شد»‌ آورده‌ و بدين‌ مضمون‌ است‌: «نجف‌ كوهى‌ عظيم‌ بود ؛ و آن‌ كوه‌ همان‌ كوهى‌ است‌ كه‌ فرزند نوح‌ (ع‌) هنگام‌ طوفان‌ بدان‌ پناه‌ آورد. چنان‌ چه‌ در قرآن‌ مجيد آمده ‌است‌ او گفت‌: به‌ كوهى‌ پناه‌ خواهم‌ آورد كه‌ مرا از آب‌ در امان‌ بدارد. (هود، 43). كه‌ روى‌ سطح‌ زمين‌ كوهى‌ عظيم‌تر از آن‌ نبود. خداوند به‌ كوه‌ وحى‌ فرمود: اى‌ كوه‌ آيا كسى‌ را بر فراز تو از من‌ پناهى‌ هست‌؟ كوه‌ از اين‌ سخن‌ قطعه‌ قطعه‌ گرديد و به‌ شنى‌ ريز مبدل‌ شد و پس‌ از آن‌ به ‌دريايى‌ عظيم‌ بدل‌ گشت‌. آن‌ دريا «نى‌» نام‌ داشت‌ كه‌ سپس‌ جفاف‌ كرد (جَف‌َّ = خشكيد). پس‌ به‌ آن‌ «نى‌ جَفَّ‌» گفته‌ شد. كه‌ به‌ منظور تهسيل‌ گفتار ياء ( آن‌ حذف‌ گرديد و «نجف‌» نام‌ گرفت‌.
برخلاف‌ آن‌ چه‌ لغويون‌ عمدتاً به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌اند (يعنى‌ دايره‌ گون‌ بودن‌ نجف‌)، سرزمين‌ نجف‌ بيش‌تر مستطيل‌ شكل‌ است‌.» چنين‌ خبر يا روايتى‌ (مبنى‌ بر دايره‌اى‌ بودن‌) فاقد دلايل‌ متعددى‌است‌ كه‌ آن‌ را به‌ خبر يا روايتى‌ قابل‌ قبول‌ تبديل‌ كند.

نظر سوم‌: نظرى‌ است‌ كه‌ محقق‌ شيخ‌ جعفر محبوبه‌ به‌ آن‌ رسيده‌ و در آن‌، ميان‌ نجف‌ كوفه‌ و نجف‌ حيره‌ تمايز قائل‌ شده‌ است‌. او مى‌نويسد: «پس‌ از تحقيق‌ و تتبع‌ دريافتيم‌ كه‌ نجف‌ قديمى‌ آن‌ است‌ كه‌ از كوفه‌ جدا گرديد و از پشت‌ به‌ آن‌ پيوست‌، تا آن‌ كه‌ به‌ حيره‌ منتهى‌ شد. كه‌ به‌ لفظ‌ نجف‌ اضافه‌ شد و گفته‌ شد: نجف‌ِ حيره‌ ؛ چنان‌ چه‌ مى‌گويند: نجف‌ِ كوفه‌ بحترى‌ در قصيده‌اى‌ در مدح‌ محمد بن‌ احمد طائى‌ مى‌گويد:
أرمقُ‌ الكوفة‌ أرضاً وأرى‌ ـــــــ نجف‌ الحيرة‌ أرضاها وطن‌
اگر با ديدى‌ محققانه‌ به‌ اين‌ آرا بنگريم‌، نظريه‌ دكتر مصطفى‌ جواد را پذيرفتنى‌تر مى‌يابيم‌. به ‌خصوص‌ آن‌ كه‌ آن‌ را هم‌ سو با آن‌ چه‌ در معجم‌ البلدان‌ و ديگر كتاب‌ هاى‌ مرجع‌ آمده‌ است‌ در مى‌يابيم‌. اين‌ نظريه‌ را مورخ‌ نجفى‌، على‌ الخاقانى‌ نيز پذيرفته‌ و بر آن‌ استناد نموده‌ است‌.

نجف‌ به‌ نام‌هاى‌ ديگرى‌ نيز ناميده‌ شده‌ كه‌ از مهم‌ترين‌ آن‌ها: الطور، الظهر، الجودى‌، الربوة‌، ووادى‌ السلام‌ است. ولى‌ معروف‌ ترين‌ و پركاربردترين‌ اين‌ نام‌ها: نجف‌، الغرى‌ (يا الغريان‌) و المشهد است‌.
 


كتاب‌ و كتابخانه‌ ها در نجف‌:
شيخ‌ محمد رضا الشبيبى‌ در مقاله‌اى‌ مهيج‌ تحت‌ عنوان‌:«نجفيان‌ مغلوب‌ كتاب‌ و كتابخانه‌» كه‌ درسال‌ 1913 ميلادى‌ در مجله‌ى‌ «لغة‌ العرب‌» به‌ چاپ‌ رسيده‌ بود به‌ بررسى‌ وضعيت‌ كتاب‌ وكتابخانه‌ در نجف‌ آن‌ دوران‌ پرداخته‌ است‌.
اهالى‌ نجف‌ در آن‌ دوره‌ در گردآورى‌ كتاب‌ و تأسيس‌ كتابخانه‌ به‌ رقابت‌ مى‌پرداختند. چنان‌ كه‌ اين‌ رقابت‌ به‌ افراد بى‌سواد نيز سرايت‌ كرد. آنان‌ نيز به‌ كتاب‌ اندوزى‌ روى‌ آوردند. آنان اگر چه ‌ نمى‌توانستند بخوانند يا بنويسند امّا از جمع‌ آورى‌ و نگه‌دارى‌ كتاب‌ لذتى‌ مى‌بردند و به‌ ازدياد شمار در كتاب‌هاى‌ خود خرسند‌ مى‌شدند. افراد بى‌سواد با آن‌ كه‌ از محتواى‌ كتاب‌ هاى‌ در تملك‌خود بى‌خبر بودند اما از نگه‌دارى‌ و شمردن‌ اوراق‌ آن‌ها‌ لذت‌ مى‌بردند. «عده‌اى‌ بودند كه‌ حق‌ كتاب‌را گزاردند و شيفته‌ى‌ آن‌ شدند و نسبت‌ به‌ مطالعه‌ى‌ آن‌ مشتاق‌ بودند. از جمله‌ى‌ آنان‌ شيخ‌ على‌كاشف‌ الغطاء بوده‌ كه‌ همواره‌ با اطرافيان‌ خود سخن‌ از مصنّفات‌ مى‌گفت‌ و از ماجراجويى‌ خود درگردآورى‌ و اندوختن‌ كتاب‌ حكايت‌ مى‌كرد. او ايران‌ و تركستان‌ و مصر و سوريه‌ و حجاز را زير پانهاده‌ بود ؛ نه‌ براى‌ سرگرمى‌ بلكه‌ در جست‌ وجوى‌ دانش‌ و تأليف‌.»
از پديده‌هاى‌ جالب‌ توجهى‌ كه‌ نشان‌گر شدت‌ علاقه‌ و احترام‌ اهالى‌ نجف‌ به‌ كتاب‌ بود آن‌ است‌ كه ‌«وضعيت‌ بدان‌ حد رسيد كه‌ حتى‌ كتاب‌هاى‌ عادى‌ را پارچه‌ فروشان‌ و بقالان‌ به‌ عنوان‌ گرو و رهن‌كه‌ گاه‌ چند برابر مبلغ‌ مورد مطالعه‌ ارزش‌ داشت‌ مى‌پذيرفتند.»

شايد داستانى‌ كه‌ جعفر الخليلى‌ هنگام‌ شرح‌ چگونگى‌ آشنايى‌ خود با شاعر مشهور‌ احمد الصافى‌ النجفى بيان‌ مى‌كند بهترين‌ نشانه‌ و معرّف‌ شوق‌ و ولع‌ اهالى‌ نجف‌ به‌ كتاب‌ باشد. وى‌ مى‌گويد:
«مجموعه‌ شعر «الجداول» اثر ايليا ابو ماضى‌ تازه‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ و پيش‌ از آن‌ كه‌ به‌ عراق‌ برسد تمام‌ شده‌ بود نامه‌اى‌ براى‌ دكتر محمد حسين‌ هيكل‌ كه‌ سردبيرى‌ هفته‌ نامه‌ى‌ «السياسة‌» را بر عهده‌داشت‌ نوشتم‌ و از او خواهش‌ كردم تا نسخه‌اى‌ از آن‌ مجموعه‌ شعر را به‌ دست‌ فردى‌ معتمد برايم ‌ارسال‌ كند. وقتى‌ آن‌ نسخه‌ به‌ دستم‌ رسيد، پيش‌ از آن‌ كه‌ خود آن‌ را خوانده‌ باشم‌، احمد الصافى‌ آن‌ را از دستان‌ من‌ قاپيد: چون‌ او نيز مثل‌ من‌ شيفته‌ى‌ ايليا ابوماضى‌ بود... او هم‌ چنان‌ امروز و فرداكرد تا نسخه‌ را به‌ من‌ بازگرداند. او چه‌ بسا آن‌ نسخه‌ را بارها خوانده‌ بود. وقتى‌ آن‌ را به‌ من‌ برگرداند گفت‌: آن‌ را به‌ يكى‌ از دوستان‌ خود داده‌ بودم‌ تا يك‌ نسخه‌ى‌ ديگر از روى‌ آن‌ بازنويسى‌ كند.»
روزگارى در نجف‌ بازار «مزايده‌»اى‌ براى‌ كتاب‌ وجود داشت‌. «اين‌ بازار روزهاى‌ پنج‌ شنبه‌ و جمعه‌ هر هفته‌ برگزار مى‌شود. يعنى روزهايى كه مدارس علميه و حوزه‌ها در آن تعطيل‌اند. كتاب فروشان اين دو روز را غنيمت مى‌شمرند و كتاب‌ هايى را كه‌ براى‌ فروش‌ به‌ آن‌ واگذار مى‌شود به‌ بازار عرضه‌ مى‌كنند. آن‌ گاه‌ ميان‌ اساتيد، اهل‌ علم‌، علاقه‌ مندان‌ و طلاب‌ مزايده‌ آغاز مى‌شود. اين‌ بازار پيشينه‌اى‌ قديمى ‌دارد و تاكنون‌ نيز برپاست‌.»
اهالى‌ نجف‌ در عشق‌ و علاقه‌ى‌ به‌ كتاب‌ گاه‌ به‌ زياده‌ روى‌ نيز مى‌پردازند. آنان‌ گفته‌ى‌ مشهور: «زكات‌ كتاب‌ به‌ عاريت‌ دادن‌ آن‌ است‌.» را چنين‌ گردانده‌ بودند كه‌: «زكات‌ كتاب‌ نگاه‌ داشتن‌ آن ‌است‌.» گفته‌ى‌ معروفى‌ نيز وجود دارد كه‌ آن‌ را به‌ امام‌ محمد حسين‌ كاشف‌ الغطاء نسبت‌ داده‌اند، با اين‌ مضمون‌: احمق‌ كسى‌ است‌ كه‌ كتابى‌ را امانت‌ دهد، و احمق‌ تر از او كسى‌ است‌ كه‌ كتاب‌ امانتى ‌را بازگرداند. بعضى‌ از اهالى‌ نجف‌ به‌ منظور پرهيز از امانت‌ دادن‌ كتاب‌، به‌ كسانى‌ كه‌ درخواست ‌امانت‌ مى‌كنند مى‌گويند كه‌ كتاب‌ هاى‌ خودشان‌ را به‌ حبس‌ ابد محكوم‌ كرده‌اند.

«از جمله‌ كسانى‌ كه‌ به‌ زياده‌ روى‌ در كتاب‌ اندوزى‌ مشهور گشتند، محدث‌ بزرگ‌ شيخ‌ ميرزا حسن‌ نورى‌ بود. او دلبسته‌ى‌ جمع‌ آورى‌ نسخ‌ خطى‌ بود. خود را وقف‌ يافتن‌ و تملك‌ كتب‌ نفيس‌ كرده‌ بود. حكايت‌ هاى‌ غريبى‌ از او بر جاى‌ مانده‌ است‌ كه‌ نشان‌ گر شيفتگى‌ و تعلّق‌ شديد او به‌ كتاب‌ است‌. از جمله‌ اين‌ كه‌ گفته‌ مى‌شود: روزى‌ در يكى‌ از بازرهاى‌ كربلا كتابى‌ را يافت‌ كه‌ آن‌ رانزد زنى‌ جسته‌ بود. او بعد از يك سرى‌ معامله آن‌ كتاب‌ را خريد. اما از شدّت‌ پريشانى‌ از يافتن‌ گم‌ گشته‌ى‌خود، هنگامى‌ كه‌ خواست‌ بهاى‌ كتاب‌ را به‌ آن‌ زن بپردازد دريافت‌ كه‌ چيزى‌ به‌ همراه‌ ندارد. او قباى‌گران قيمتى‌ را كه‌ به‌ پشت‌ داشت‌ در معامله‌اى‌ بى‌ارزش‌ به‌ بهايى‌ ناچيز فروخت‌ و با اين‌ سرسختى‌ و لجاجت‌ بى‌همتا كتاب‌ را خريدارى‌ كرد.»
تعداد كتابخانه‌هاى‌ بزرگ‌ نجف‌ چه‌ كتابخانه‌هاى‌ عمومى‌ و چه‌ خصوصى‌ 50 كتابخانه‌ برآورد شده‌ است‌؛ كه در خود ميليون‌ها كتاب‌ چاپى‌ و هزاران‌ كتاب‌ خطى‌ نفيس‌ را گرد آورده‌ است‌.

علاوه‌ بر كتابخانه‌ هاى‌ بزرگ‌، هر يك‌ از مدارس‌ دينى‌ نجف‌ داراى‌ كتابخانه‌اى‌ است‌، كه‌ طلاب‌ آن‌ مدرسه‌ در تحصيل‌ و تحقيق‌ خود از آن‌ يارى‌ مى‌جويند. هم‌ چنان‌ كه‌ هر يك‌ از طلاب‌ مجموعه‌اى ‌كتاب‌ متشكل‌ از چند تاقچه‌ در اتاق‌ هاى‌ خود دارند كه‌ كميّت‌ هر يك‌ از اين‌ مجموعه‌ها بسته‌ به ‌وضع‌ مادى‌ آن‌ طلبه‌ متغيّر است‌.

1


تعداد بازديد اين صفحه: 17288
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما