ازدواج
ازدواج
دوشنبه 17 آبان 1389 ازدواج، پرتاب به سوي خدا نوينسنده: سيد عبدالرسول علم الهدي
منبع: فرهنگ و انقلاب اسلامي (www.farhangnews.ir)



ازدواج و تشكيل خانواده يكي از مراحل مهم زندگي هر انساني است كه در سير تكاملي و رشد شخصيتي خود از آن گذر خواهد كرد. با ازدواج، مسئوليت فرد ديگري هم متوجه انسان شده و سعادت و خوشبختي او به زندگي انسان گره مي خورد، ضمن اينكه مسئوليت سنگين تربيت نيز برعهده دوزوج خواهد بود كه هر گونه فرزندانشان را تربيت كنند آنها نيز موجب خوشبختي ديگري و فرزندان خودشان مي شوند. به همين صورت مي بينيد كه زندگي گروه عظيمي از انسانها به يك ازدواج و تشكيل خانواده گره خورده است. البته جامعه هم از همين خانواده هاي شبكه اي تشكيل شده كه سعادت جامعه به همين خانواده ها بستگي دارد.

از اين جهت لازم است توجه جدي به تمام مراحل ازدواج و تشكيل خانواده داشته باشيم. در اين مقاله برآنيم تا بحثهاي متعددي كه يك جوان براي تشكيل خانواده بايد بداند را مطرح كرده و با كمك منابع ديني به پاسخهاي مناسب دست يابيم. چه زماني بايد به تشكيل خانواده اقدام نمود؟ در تشكيل خانواده بايد به چه معيارهايي توجه كرد؟ بعد از ازدواج چگونه بايد به زندگي نظم داد؟ رفتار در مراحل مختلف زندگي در مواجهه با ناملايمتي ها چگونه است؟ و بسياري از سوالات ديگر نياز به آموزش براي جوان وجود دارد.

شخصي كه با آموزشهاي مناسب اقدام به مراحل مختلف تشكيل خانواده مي كند مي تواند به بهترين موفقيتها دست يابد. چنانكه از علل برخي طلاق ها برمي آيد حتي ناآگاهي زوجين از چگونگي روابط زناشويي موجب اين امر كه تلخترين حلال الهي است شده تا چه برسد به اينكه ناآگاهي از چگونگي رفتار و ابراز محبت سبب طلاقها باشد. آموزش چگونگي رفتار با همسر و خانواده او، آموزش مسائل زناشويي، آموزش تربيت فرزند و آموزشهاي ديگر در مورد تشكيل خانواده بايد در دستگاه هاي آموزشي كشور ما نهادينه شود تا جامعه اي سالم و بري از آسيبهاي اجتماعي داشته باشيم.

ازدواج، براي چه؟

همانطور كه مي دانيم سعادت انسان به سير تكاملي او در عبوديت الهي بستگي دارد كه هدف خلقت انسان ذكر شده « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»(ذاريات/56). انسان در هر مرحله اي از زندگي اش با رويكردهاي گوناگون اين عبوديت را طي مي كند. تا كودك است دنيا را با بازي كردن مي شناسد، با شروع نوجواني و دوران بلوغ خواسته ها و نيازهاي ديگري در او پيدا مي شود و سوالاتي در مورد عالم معنا دارد و شايد به همين خاطر باشد كه تكاليف شرعي از اين موقع براو واجب مي شود. با شروع جواني و شور و تلاش آن، با واقعيت هاي دنيا و سختي ها و خوشي ها آن آشنا شده و با اتكاي بيشتر به خود و استقلال طلبي از سوي ديگران به گذر زندگي مي پردازد. يكي از نيازهاي جدي هر انساني كه در دوران جواني به اوج خود مي رسد نياز جنسي است كه خداوند متعال اين نياز را يك سائق قوي براي تشكيل خانواده قرار داده كه بدنبال آن شرايط جديدي در زندگي بوجود مي آيد و مي توان ادعا كرد پذيرش مسئوليت تشكيل خانواده يكي از مراحل جدي در سيرتكاملي انسان است. چنانكه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: « من تزوّج فقد استكمل نصف الإيمان فليتّق اللَّه في النّصف الباقي‏» (نهج الفصاحه، ص754)(كسي كه ازدواج مي كند نصف دينش كامل شده پس در باقي آن تقوا داشته باشد.)

ازدواج سبب خويشتن داري طرفين در افعال و كردارشان مي شود و شخص با پذيرش اين مسئوليت خود را در نقش جديدي مي يابد كه نه تنها گناه از چشم او مي افتد بلكه خود را متعلق به پايگاهي مي داند كه گناه سبب متزلزل شدن آن مي شود. ازدواج نه تنها نصف دين را كامل كرده بلكه مقدمه اي براي رعايت تقوا در بقيه دين مي شود. يك انسان با ايمان نمي تواند لقمه حرام براي خانواده اش تهيه كند زيرا خود را متعهد به خانواده مي بيند. پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
« مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ طَاهِراً مُطَهَّراً فَلْيَلْقَاهُ بِزَوْجَتِه‏»(النوادر، ص12)( هر كس مى‏خواهد خداوند را در حالى ملاقات كند، كه پاكيزه و پاك از گناه باشد، پس بايد با همسر خويش به ملاقات خدا برود.) در اين روايت نهايت زيبايي و كاركرد ازدواج در سير و سلوك معنوي انسان بيان شده است. از اين روايت برمي آيد كه زوجين موجب پاكي يكديگر از زشتيها و گناه ها مي شوند و در حقيقت ازدواج موجب يك جهش معنوي در زندگي عارفانه انسان مي شود.
 

قرآن كريم نيز ازدواج را با هدف خلقت تبيين مي كند و مي فرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون‏»(روم/21) (و از نشانه‏هاى قدرت اوست كه برايتان از جنس خودتان همسرانى آفريد. تا به ايشان آرامش يابيد، و ميان شما دوستى و مهربانى نهاد. در اين عبرتهايى است براى مردمى كه تفكر مى‏كنند.) همانطور كه آيه به هدفدار بودن خلقت اشاره مي كند كه «خلق لكم» آرامش جسمي و رواني را هدف ازدواج مي داند پس آرامش حاصل از ازدواج همان زمينه سير تكاملي روح است. البته اين آرامش وقتي حاصل مي شود و پايدار مي ماند كه بين دو فرد مودت و رحمت برقرار شود كه طبق نص صريح آيه، اين مودت و رحمت از سوي خداوند متعال بين دو زوج قرار مي گيرد.

علامه طباطبايي در شرح مودت و رحمت اينچنين مي نويسد: «كلمه "مودت" تقريبا به معناى محبتى است كه اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتيجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع، چون خضوع آن خشوعى را گويند كه در مقام عمل اثرش هويدا شود، به خلاف خشوع كه به معناى نوعى تاثر نفسانى است، كه از مشاهده عظمت و كبريايى در دل پديد مى‏آيد.

و" رحمت"، به معناى نوعى تاثير نفسانى است، كه از مشاهده محروميت محرومى كه كمالى را ندارد، و محتاج به رفع نقص است، در دل پديد مى‏آيد، و صاحبدل را وادار مى‏كند به اينكه در مقام برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع كند.» (ترجمه الميزان، ج‏16 ص250) رحمت را خداوند در بين زن و شوهر قرار مي دهد تا نقص يكديگر را در جسم و روح برطرف كنند و به طورى كه از سياق برمى‏آيد مراد از" مودت و رحمت" در آيه همان مودت و رحمت خانوادگى است، هر چند كه اطلاق آيه شامل جامعه هم مي شود.



مقدمه