ازدواج
ازدواج
دوشنبه 17 آبان 1389 آيا براي ازدواج آماده اي؟
نويسنده: سيد عبدالرسول علم الهدي
منبع: فرهنگ و انقلاب اسلامي (www.farhangnews.ir)





از آنچه گفته شد برمي آيد كه نفس ازدواج كردن عملي است كه نه تنها موجب رشد و تكامل شخصيتي انسان مي شود بلكه در سير و سلوك معنوي او نيز دخيل بوده و انسان را به هدف خلقت خود نزديك مي كند. حال براي كسي كه نسبت به ازدواج بي انگيزه بوده و با اين مباحث جداي از انگيزه هاي مادي، هدفي الهي براي اين عمل يافته، لازم است پيرامون آمادگي و شرايط ازدواج بحثي داشته باشيم.

براي ازدواج لازم است يك مرد به سه بنيه در خود توجه جدي داشته باشد. بنيه جسماني، بنيه عقل معاش، بنيه عقل اجتماعي.

 منظور از بنيه جسماني فقط قوت جنسي نيست بلكه شامل ضعف و قوت عمومي بدن هم مي شود. جواني كه دچار مشكلات جسماني مهمي همچون بيماريهاي گوارشي، قند و چربي زياد، نقص و عيب عضو، صرع، چاقي مفرط و از اين دست مي باشد هرچند توانايي جنسي داشته باشد اما براي ازدواج يا بايد به معالجه پرداخته، يا ضعف جسماني خود را با شريك زندگي خود در ميان بگذارد. از آنجا كه در مورد اين بنيه آگاهي لازم وجود دارد خيلي به آن نمي پردازيم.

در مورد بنيه دوم كه عقل معاش است نيز بايد گفت منظور از عقل معاش صرفا درآمد بيشتر از نياز يا مصرف در ماه نيست. اجازه بدهيد تا با كمي توضيح به تعريف اين بنيه برسيم. شخصي را فرض بگيريد كه توانسته است ماهي يك ميليون تومان درآمد داشته باشد، آيا مي توان در مورد بنيه دوم او قضاوت كرد؟ خير، بلكه اولا بايد پرسيد آيا شغل و حرفه اي كه ايشان دارند مطابق علايق خود بوده و ايشان بطور كامل توانسته است در شغل خود يك متخصص باشد؟ اگر او يك متخصص باشد در صورت از بين رفتن زمينه شغلي مثلا شركتي كه در آن كار مي كرد، مي تواند دنبال زمينه هاي ديگري باشد اما اگر از سر رفاقت وارد آن كار شده و هيچ وقت دنبال تخصص نبوده ديگر اينطور نخواهد بود. دقت داشته باشيد كه در همه كارها مي توان متخصص بود و بنده اصلا منظورم خود آن كار نيست، يك نفر در لوله كشي ساختمان متخصص است و نفر ديگر در جراحي و پزشكي، منظور من دقيقا حرفه اي شدن شخص است و الا آمار پزشكان بيكار در جامعه ما كم نيست. پس اولين شاخصه كسي كه به عقل معاش دست يافته حرفه اي شدن در شغل خود است يا تلاش براي حرفه اي شدن در او ديده مي شود. البته كسي كه براي ازدواج اقدام مي كند قاعدتا در اول مسير است و نبايد انتظار درآمدهاي بالا از او داشت بلكه همين تلاش او براي كسب مدارج عالي در كار و شغلش نشان از عقل معاش اوست.

دومين شاخصه عقل معاش در چگونگي مصرف است. اينكه شخص بتواند بين درآمد و مصرفش توازن ايجاد كند. در زندگي نه تنها دست تنگ نيست بلكه ولخرجي هم نمي كند. با حساب خرج مي كند و از قيمتها خبر دارد. به راحتي فريب نمي خورد و در داد وستد اهل چانه زني است. حال با اين توضيح عقل معاش يعني توانايي كسب درآمد و مصرف معقولانه. مردي كه بتواند درآمد و خرجش را مطابق هم كند و در مصرف خود اسراف، ولخرجي و دست تنگي نداشته و و اعتدال را رعايت كند. عقل معاش همان چيزي است كه امام باقر عليه السلام در روايتي با عنوان تقدير معيشت نام برده و آنرا جزء كمال انسان معرفي مي كند. امام باقر عليه السلام ميفرمايد: «الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَة»(الكافي، ج‏1 ص32) (كمال انسان و نهايت كمالش دانشمند شدن در دين و صبر در بلا و اقتصاد در زندگى است.) اقتصاد يعني رعايت توازن در درآمد و مصرف كه از سوي مرد خانواده صورت مي گيرد و البته زن هم در خانواده بايد به فكر نگهداري از مال شوهر بوده و در مخارج مراقب فشار برروي مرد باشد و اين در حقيقت عقل معاش زن خواهد بود.

البته در دنياي امروز با مسئله جديدي مواجهيم و آن اشتغال زنان و درآمدهاي كسب شده بوسيله خود ايشان است. آنچه كه در خرج و مصرف خانواده معلوم است از ناحيه شوهر تامين مي شود و البته زنان مي توانند خرج اضافي مازاد برنياز خانواده را از درآمد خود داشته باشند كه توصيه مي شود در اين مورد با شوهر خويش مشورت داشته باشد. اين مطلب در قسمتهاي بعدي كه مربوط به رفتار در خانواده است بيشتر توضيح داده مي شود.

بنيه سوم، عقل اجتماعي است. در زندگي خود گاها با افرادي برخورد كرديد كه نمي توانند براحتي با ديگران ارتباط برقرار كنند، هنوز از سرگرمي هاي مخصوص كودكان بهره مي برند، تا مورد سوال واقع نشوند لب به سخن نمي گشايند، معمولا در گوشه و كنار مجالس نشسته و از توجه جمع دوري مي كنند، اگر ظلمي در حق ايشان شود نمي توانند حقوق خود را بازستانند و كمتر تمايلي به چانه زني در خريدهاي خود دارند. افرادي كه داراي اين شاخص ها هستند از عقل اجتماعي بهره اي نبرده اند كه البته نمي توانند مشكلات و سختيهاي زندگي را تحمل كرده و راهبردهاي مهمي در تصميم گيريهاي خود داشته باشند. شايد ويژگي دوم كمال هر شخص در روايت امام باقر عليه السلام « الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ» از ثمرات همين عقل اجتماعي باشد.

براي پسر يا دختري كه تصميم به ازدواج دارد تفكر كردن در مورد داشتن چنين بنيه اي بشدت توصيه مي شود. اگر يك جوان سرگرمي هاي دوره كودكي و نوجواني اش را ترك كرده و با آنها لذت نمي برد، اگر براحتي مي تواند با ديگران ارتباط برقرار كند و به هيچ وجه ظلم را چه درحق خود و چه در حق ديگران تحمل نمي كند، نقش خود را در زندگي دنيا يافته و براي سعادت و خوشبختي خود برنامه ريزي كرده است، در تصميم گيريهاي زندگي با تعقل و مشورت گام برمي دارد مي تواند در برخورداري از اين بنيه تا هفتاد در صد مطمئن باشد. براي اطمينان كامل نيز مي تواند به نظرات نزديكان خود مراجعه كند، مادر و پدري كه سادگي و ناپختگي دوران نوجواني را در جوان خود مشاهده نمي كنند لازم است از اين رشد او اظهار رضايت كرده و هر از چند گاهي در جلوي فاميل و دوستان به شوخي مسئله ازدواجش را مطرح كنند. به عبارت ديگر براي درك عقل اجتماعي به اين شاخصها توجه مي كنيم: سرگرمي ها، ارتباط با ديگران، استيفاي حق، برنامه ريزي براي آينده، قوت در تصميم گيري ها.

با توجه به اين سه بنيه مي توانيم به مسائل ديگري هم كه در ازدواج شرط مي دانيم توجه كنيم همچون: سن، ميزان تحصيلات، شغل، برخورداري از امكانات مادي كه البته در بحثهاي آينده اين شرايط را با همين سه بنيه توضيح داده كه با اين توضيحات شرايط ازدواج و دغدغه هاي طرفين در انتخاب عروس يا داماد بسياري از معيارهاي ما تفاوت خواهد كرد.

در مطالعات خود متوجه يك بنيه ديگر براي ازدواج شدم كه آن همان دينداري و ملازمت به دين است. البته شايد اين بنيه براي ما جزء پيش فرضهاي ازدواج باشد اما بايد دقت بيشتري به اين بنيه شود.
و اما بنيه چهارم كه براي ما مسلمانان با توجه به آموزه هاي ديني مان بسيار مهم است وجود ملازمت فرد به دستورات ديني كه نتيجه آن تقوا است، مي باشد. اين بنيه نه تنها در فردي كه قصد ازدواج دارد بايد بصورت آشكار جريان داشته باشد بلكه معيار مهمي در انتخاب همسر آينده او مي باشد. ملازمت با دين و ايمان موجب مي شود هر انساني به سوي خير و خوبي گرايش داشته باشد، به عبارت ديگر هر انساني كه همسر آينده شما باشد قطعا داراي عيوبي خواهد بود (به قول قديمي ها، گُل بي عيب فقط خداست) كه به شرط داشتن ايمان و سعي بر رعايت تقوا، قاعدتا به رفع عيوب خود مي پردازد. بايد توجه داشت، اميدي كه براي سير و سلوك زندگي از سر تقوا بوجود مي آيد باعث پايداري يك زندگي ايماني ميان زن و شوهر مي شود.

در روايات از سه وجه به رابطه تديّن و ازدواج توجه شده است: از يك سوي تقوا و خوش خلقي كه ناشي از ايمان است را براي ازدواج مورد توجه قرار دادند، از سوي ديگر ازدواج را مايه كمال دين مي شمرند، و از سوي ديگر دين براي شخص متاهل ارزشي قائل است كه در عبادات او منعكس مي شود. به عبارت ديگر دينداري موجب ازدواج است و ازدواج سبب تقويت دينداري مي شود.

در روايتي از كتاب مكارم الاخلاق به نقل از تهذيب الاحكام مردي خدمت امام حسن مجتبي عليه السلام در مورد ازدواج دخترش مشورت مي طلبد، «مِنْ كِتَابِ تَهْذِيبِ الْأَحْكَامِ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الْحَسَنِ ع يَسْتَشِيرُهُ فِي تَزْوِيجِ ابْنَتِهِ فَقَالَ زَوِّجْهَا مِنْ رَجُلٍ تَقِيٍّ فَإِنَّهُ إِنْ أَحَبَّهَا أَكْرَمَهَا وَ إِنْ أَبْغَضَهَا لَمْ يَظْلِمْهَا»(مكارم الاخلاق، ص204) (امام فرمود او را بمردى باتقوا ده كه اگر دوستش داشته باشد گراميش ميدارد و اگر او را دوست نداشته باشد به او ستم نمي كند) امام در اين روايت نتيجه متقي بودن مرد را آسايش دختر مي داند زيرا محبت امري نيست كه با زور و اجبار بوجود بيايد، حضرت مي فرمايد حتي اگر محبت هم وجود نداشته باشد شخص متقي به هيچ وجه به همسرش ظلم نمي كند.

پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: هر كس دخترش را به فاسقى دهد قطع رحم كرده است. (به عبارت ديگر مرد فاسق موجب پليدي در نسل مي شود و از اين حيث فرزندان ناصالح براي شما مي آورد) و در روايت ديگري فرمود: هر كه شراب بنوشد اگر خواستگارى كرد شايسته ازدواج نيست. (كه حضرت در اينجا به مصداقي از فساد استناد مي كند). (مكارم الاخلاق، ص204) و باز ايشان در روايت ديگري دينداري را در كنار امانتداري قرار داده و مي فرمايند: «إِذَا أَتَاكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَ أَمَانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»(النوادرللراوندي، ص12) (اگر كسى به خواستگارى بيايد، كه ديندارى و امانتدارى او موجب رضايت شماست، با او ازدواج برقرار كنيد، اگر چنين نكنيد، فتنه و آشفتگى، و فساد و تباهى بزرگى در جامعه به وجود مى‏آيد.)

در وجه دوم رابطه دين با ازدواج، ازدواج مقوّم دينداري شناخته مي شود. پيامبر اكرم در مورد جواني كه اقدام به ازدواج مي كند مي فرمايد: «مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِي حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَيْطَانُهُ يَا وَيْلَهُ يَا وَيْلَهُ عَصَمَ مِنِّي ثُلُثَيْ دِينِهِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِي الثُّلُثِ الْبَاقِي‏»(النوادرللراوندي، ص12) (هر جوانى در اوايل جوانى خود ازدواج كند، شيطانى كه در كمين اغفال او بود به ناله در مى‏آيد، و فرياد مى‏زند: اى واى! اى واى! اين جوان دو ثلث دين خود را از نفوذ من حفظ كرد. پس بايد در يك سوم باقي آن تقوا داشته باشد.) و باز ايشان مي فرمايند: « مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِي النِّصْفِ الْبَاقِي‏»(مكارم الاخلاق، ص196) (كسي كه ازدواج كند نصف دينش را حفظ كرده پس در مابقي آن تقواي الهي داشته باشد.) به هر حال ازدواج موجب دينداري بهتر از سوي يك مسلمان مي شود. آنكه از سر دينداري ازدواج كرده قطعا با يك بازنگري جدي در اعتقادات و عبادات و اخلاقيات خود سعي بر كمال دينداري داشته و با رعايت تقوا مي تواند به درجات عالي دينداري برسد.

برخي روايات نيز به شخص متاهل اشاره مي كند كه عبادت و اعمال او از ارزش بالاتري نسبت به افراد مجرد مي باشد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند: « الْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَب» (جامع الاخبار، ص102) (در نزد خداوند متعال شخص متاهل خواب جايگاه بهتري از روزه دار شب زنده مجرد دارد) امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايند: «رَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً يُصَلِّيهِمَا عَزَب‏»(مكارم الاخلاق، ص197) ( دوركعت نماز شخص متاهل بهتر از هفتاد ركعت نماز مجرد است) اينگونه روايات بطور صريح از اجر و ثواب و منزلت شخص متاهل سخن مي گويد كه به رابطه ازدواج و دين مربوط مي شود. البته برخي ها گرفتاري و سرشلوغي بعد از ازدواج را مانع از پرداختن بهتر و بيشتر، آنچنان كه در دوران تجرد وجود داشت مي دانند. بايد دانست بعد از ازدواج انسان در سير زندگي واقعي خود دچار تضادهايي مي شود كه رشد و كمال او در دست و پنجه نرم كردن با اين تضادهاست و درحقيقت نصف دين هم از اين جهت به كمال خود مي رسد.

با توجه به اين چهار بنيه مي توانيم به مسائل ديگري هم كه در ازدواج شرط مي دانيم توجه كنيم همچون: سن، ميزان تحصيلات، شغل، برخورداري از امكانات مادي كه البته در بحثهاي آينده اين شرايط را با همين سه بنيه توضيح داده كه با اين توضيحات شرايط ازدواج و دغدغه هاي طرفين در انتخاب عروس يا داماد بسياري از معيارهاي ما تفاوت خواهد كرد.