قرآن و عترت
تولد حضرت علی علیه السلام
چهارشنبه 25 خرداد 1390 اهداف فرهنگي حكومت امام علي عليه السلام
منبع: روزنامه جمهوري اسلامي (www.jomhourieslami.com)



يكي از اسرارآميزترين مسائل تاريخ اسلام كه پيوسته توجه بسياري از دانشمندان مسلمان و غيرمسلمان را به خود مشغول داشته است رمز موفقيت پيامبر اسلام (ص ) در تحول جامعه جاهلي به جامعه اسلامي در كوتاه ترين مدت است . اين حركت مانند صاعقه در مدتي نه چندان طولاني همه افق هاي دور را نيز درنورديد و تمدن ها و فرهنگ هاي كهن و ريشه دار آن سوي جزيره العرب را نيز از شعاع خود بهره مند ساخت و توانست در كمترين فرصت براي تقابل و رويارويي با آنها همت نمايد بي آنكه از راهكارهاي نارواي سياست مداران و زورمندان سود جويد. شيوه او انقلاب و دگرگوني فرهنگي بود. « روشي كه قرآن درباره آن مي فرمايد : ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم يعني باتغيير و تبديل در اراده انسان . اين اراده زماني دگرگون مي شود كه از انديشه اي نو برخوردار شود . » 2 بنابر اين تا زماني كه انديشه و نگرش جامعه اي نسبت به آنچه در گذشته به آن پايبند بوده تغيير پيدا نكند در آن جامعه تغييري پديدار نمي شود.
پايه دعوت رسول خدا(ص ) به دستور الهي استفاده از ابزار حكومت و اندرز درست به شيوه اي پسنديده بود. اين همان روشي است كه امير مومنان علي (ع ) نيز در دوره حكومت خود از آن استفاده كرد. نهضت فراگير رسول خدا(ص ) با آن اهداف بسيار بلند در زماني محدود تحقق نايافتني بود و به تداوم و پي گيري نياز داشت و حضرت بر اين حقيقت آگاه بود و آن همه سفارش ها بر ادامه راه و زلال ساختن انديشه جامعه و تمسك به قرآن و سنت براي حفظ همان نهضت انجام مي گرفت 3.
امير مومنان علي (ع ) زماني كه به حكومت رسيد در پي انقلابي ديگر با همان مباني و اصول و شيوه اي برآمد كه پيامبر(ص ) در تحقق انقلاب فرهنگي اش از آن بهره جسته بود.
بدين منظور در همه زمينه ها بدون هيچ كم و كاستي بر مبناي طرح رسول خدا(ص ) گام پيش نهاد تا تمدن بنيان گذاشته آن حضرت در محدوده جزيره العرب را با گسترش دامنه حكومت اسلامي پس از فتوحات به سراسر جهان به مثابه تمدني برتر بنماياند و تمدن و فرهنگي ماندگار كه دستخوش تغيير و تحولات سياسي قرار نگيرد به يادگار گذارد.
آنچه براي آن حضرت در فرصت چند ساله خلافت مهم بود حضور عالمانه و جدي در صحنه فرهنگي بود. بدين سان كوفه انتخاب شد و حضرت كوشيد تا اندكي از معارف و اسرار به يادگار مانده از پيامبر(ص ) را كه تاكنون زمينه انتشار آن پديد نيامده بود براي افراد لايق بيان كند و چهره اي كه در طول اين مدت بر اثر سختگيري ها در پشت پرده ابهام مانده بود بنماياند تابيدار دلان آن زمان و آيندگان تفاوت ميان حق و باطل و حجت الهي و طاغوت را بدانند.
با آغاز خلافت امير مومنان علي (ع ) فرصت براي فعاليت هاي فرهنگي فراهم شد. بدين سبب حضرت شمه اي از آن معارف الهي را كه خداوند در وجود او به وديعت نهاده بود بيان كرد و در جلسات عمومي و خصوصي 5 و نيز در گفت وگو با غيرمسلمانان حقايقي را آشكار ساخت .
گويند روزي مردي يهودي از اهالي يمن به خدمت آن حضرت رسيد و گفت : اي اميرمومنان آفريدگارت را براي من چنان توصيف كن كه گويي من او را مي بينم و به او مي نگرم .
حضرت پس از حمد و سپاس پروردگار در پاسخ وي سخناني حكمت آميز و عقلاني بيان فرمود.
ترديد نيست كه اگر آن مرد و ديگر حاضران به ژرفاي گفتار حضرت پي نمي بردند چنين گفتاري از سوي حضرت بيان نمي شد6.
امام علي (ع ) از همان آغاز حكومت كوشيد تا بسياري از حقايق اسلام و معارف آن را كه پس از پيامبر مخدوش شده بود براي نسل كنوني و آينده آشكار كند و ظلمي را كه بر فرهنگ اسلامي رفته بود و از آن پوسته و ظاهري بيش نمانده بود با علوم و اسرار الهي كه از پيامبر آموخته بود و با پيماني كه خدا براي اعلاي كلمه الله از او گرفته بود تمام اهداف و ابعادش را بازگويد و ابعاد فراموش شده قرآن را به ياد آورد و سيماي تمام نماي اسلام را ارائه گند تا همه در تمام اعصار بدانند كه هر كجا نامي از اسلام و پيامبر باقي است الگوي آن پاسخگوي تمام شئون فرهنگي اجتماعي سياسي و غير آن است .

عصر انديشه هاي گوناگون

اكنون امام علي (ع ) زمامدار مردمي است كه عده اي يكتاپرست و ديندار بعضي يهودي و عده اي پيرو عيساي مسيح (ع ) و شماري رهرو اديان ايراني رومي و بت پرستي اند. آيين و مسلك اينان هر كدام به ميزان سابقه خود از واقعيت دور و دستخوش تحريف و تغيير شده است . نيز اسلامي كه در اين چند ساله سخن از آن رفته و براي گسترش آن اقدام هاي زيادي انجام گرفته است و به مثابه يك دين جهاني در سراسر جهان پيشروي مي كند ديگر آن اسلامي كه قرآن و پيامبر(ص ) در پي تبليغ آن بودند نيست . پيامبر(ص ) همواره براي روزگار پس از خود مردم را به پيروي از خاندان معصومش سفارش مي كرد.
در روزگاري كه پيامبر اكرم (ص ) خود در ميان مسلمانان بود آنان باور نمي كردند كه روزي پيامبر(ص ) از ميانشان مي رود و در مسائل اجتماعي و ديني از هدايت هاي وي محروم شوند. به همين سبب در افعال آن حضرت چندان دقت نمي كردند و به همين علت پس از رحلت پيغمبر اكرم (ص ) درباره بسياري از افعال او اختلاف كردند و با قطع شدن رابطه آنها با اهل بيت (ع ) در همه مسايل اصلي و فرعي دين فرو ماندند; در صورتي كه هر روز دامنه حكومت اسلامي گسترده تر و فوج فوج به جمعيت مسلمانان افزوده مي گرديد و روابط اجتماعي پيچيده تر و نيازمندي ها زيادتر مي شد. رسول خدا(ص ) خود فرموده بود : « زماني بر امت من فرامي رسد كه از قرآن فقط نامي و از اسلام فقط اسمي برجاي مي ماند و مسلمانان دورترين افراد از قرآن مي گردند » 7.

شاخصه هاي فعاليت هاي فرهنگي امام (ع )

امام (ع ) در پي تحقق انقلاب فرهنگي اش لحظه اي درنگ روانداشت و در بازسازي و زدودن پيرايه ها از دين مقدس اسلام بااستفاده از سرچشمه معارف الهي و علوم نبوي دريغ ننمود و كوشيد تا آيه اكمال 8 دين را عملي سازد . آن حضرت براي نيل به اين هدف عالي در مدت كوتاه حكومت خود به چند طرح مهم پرداخت كه ازجمله آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد :
.1 معرفي جايگاه اهل بيت (ع ) در حفظ اسلام ;
.2 بيان معارف دين احكام قرآن و سنت رسول خدا(ص );
.3 آشكار ساختن بدعت ها در حد توان و ظرفيت جامعه ;
.4 پرورش شاگرداني برجسته در رشته هاي مختلف و اعزام آنان به مناطق اسلامي ;
.5 تشويق به بيان و نگارش حديث ;
.6 پاسخگويي به پرسش هاي انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان ;
.7 تفسير قرآن تدوين علم نحو و تربيت مفسر .
در ميان شاگردان آن حضرت اين افراد از امتياز برخوردار بودند : ابن عباس كميل بن زياد حارث اعور رشيد هجري ميثم تمار حجر بن عدي اصبغ بن نباته صعصعه بن صوحان نوف بكالي ضرار بن حمزه و زيد بن وهب . برخي ياران تربيت شده امام (ع ) را نزديك به شش هزار دانسته اند9. اين شاگردان روشندل به اين واقعيت پي برده بودند كه ديگر شخصيتي با اين عظمت نخواهند يافت و در زير اين گنبد مينا سخني به استحكام سخن او نخواهند شنيد. از اين رو با تمام وجود به سخنانش گوش مي سپردند و پيوسته همراهش بودند. برخي شنيده ها را مي نوشتند و عده اي آنها را از برمي كردند. آنان از او فراوان مي پرسيدند و جوابهايي قانع كننده مي شنيدند.
امام علي (ع ) براي نيل به مقصود خود طرح هايي را دنبال كرد كه برخي از آنها از اين قرار است :
.1 پيشگيري از بدعت و تحريف
امام صادق (ع ) از رسول خدا(ص ) نقل مي فرمايد كه : « هر آنچه در امت هاي گذشته واقع شد در اين امت هم مانند آن نكته به نكته رخ خواهد داد...10. حتي اگر چوبي در سوراخ موري كرده اند آيندگان هم چنين خواهند كرد11.
اين پديده با رحلت پيامبر اسلام (ص ) همان گونه كه ايشان پيش بيني كرده بود به حقيقت پيوست . طولي نكشيد كه خفقان همه مناطق اسلامي را فراگرفت و راويان اخبار به سبب نقل و نگارش احاديث نبوي مورد بازخواست قرار گرفتند . ياد كرد فضايل خاندان رسالت جرم شناخته شد و اهانت به مقام مقدس نبوي گويا در دستور كار قرار گرفت 12. اين امر بدان منظور دنبال شد كه منزلت آن حضرت (ص ) در نزد افراد خدشه دار گردد و سخنانش كم ارزش پنداشته شود و راه براي اظهار نسبت هاي ناروا به وي هموار گردد; تا جايي كه اينك در اخبار بر جاي مانده از آن دوران چنين آورده اند كه آن حضرت فردي فراموش كار13 كم اطلاع نسبت به امور دنيا و اجتماع دور از مقام شامخ نبوي شخصي داراي قوه اجتهاد همتراز با ديگران 14 و ... بوده است 15.
به تدريج راه تحريف قرآن و تغيير سنت گشوده شد و « توجيه و تفسير به راي » رونق يافت و مردمان عادي از منزلت پيامبر برخوردار شدند16.
اينان در اين توطئه از برخي علماي يهود و نصارا نيز كمك جستند . كساني مانند عبيد بن شريه جرهمي 17 تميم اوس داري 18 و ديگران با فراهم شدن اين زمينه به ميدان آمدند و نقش تخريبي خود را به درستي ايفا كردند . در همين دوره با پوشش دين از سنت هاي ديرينه جاهلي دفاع شد و مقابله با سنت اوج گرفت . تبعيض هاي اقتصادي و قومي بار ديگر رخ نماياند; تا آنجا كه فرياد اعتراض عدالت خواهان و سنت گرايان در مقابل سنت ستيزان طنين انداز شد. در چنين وضعيتي امير مومنان (ع ) پاسدار اسلام واقعي به خلافت مي رسد تا در همه شئون اجتماعي سياسي اقتصادي و از همه مهم تر امور فرهنگي و اعتقادي تحول ايجاد كند و اسلام را از آلايش هاي جاهلي پالايش كند و با حركتي حكيمانه و كارشناسانه غبار را از چهره دين بزدايد و انقلابي اصيل و فرهنگي را بنيان نهد.
برگرفته از : خاستگاه فرهنگي نهج البلاغه نوشته محمدحسن نارم

پي نوشتها:

1 ـ سوره رعد آيه .11
2 ـ سنت هاي تاريخ در قرآن ص .170
3 ـ معجم احاديث الامام المهدي ج 1 ص .44
.5 يعقوبي اصحابي را كه از آن حضرت استفاده علمي شايان مي نمودند اين گونه معرفي مي كند : « حارث اعور ابوالطفيل عامربن وائله حبه العرني رشيد الهجري حويزه بن مسمر اصبغ بن نباته ميثم تمار حسن بن علي و حسين بن علي (ع ) (تاريخ ج 2 ص 214 ) البته شاگردان مكتب آن حضرت در اين چند نفر خلاصه نمي شدند و كتاب الغدير ج 9 ص 37 به بعد و موسوعه الامام علي (ع ) عده زيادي از آنها را نام برده اند .
.6 مستدرك نهج البلاغه . ص .12
.7 ثواب الاعمال ص 301 بحارالانوار ج 52 ص .190
.8 « اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي : امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را برايتان تمام گردانيدم . » مائده آيه .3
.9 رجال ابن داود حلي ص 3 ـ.7
.10 اكمال الدين ص 576 بحارالانوار ج 8 ص 3 ; مجمع البيان ج 10 ص 462 تفسير برهان ج 4 ص 444 ; تفسير صافي ج 2 ص 802 به نقل از نقش ائمه در احيا دين .
.11 مسند احمد ج 3 ص 84 و 94 ; صحيح مسلم شرح نووي ج 16 ص 219 ; صحيح بخاري ج 2 ص 171 ; كنزالعمال ج 11 ص 123 نقل از همان .
.12 صحيح مسلم كتاب 45 باب 25 حديث 8 ص 24 ; و باب « من لعنه النبي او سبه و جعله الله زكاه و طهورا » مسند احمد ج 6 ص 52 107 225 758 ; كنزالعمال ج 2 ص 124 حديث 3025 ; به نقل از همان .
.13 صحيح بخاري كتاب فضائل القرآن . باب 33 ج 6 ص 113 و كتاب الصلاه باب 88 ج 1 ص 66 و كتاب السهو باب 3 ج 1 ص 147 و كتاب الغسل باب 17 ج 1 ص 42 نقل از همان ; صحيح مسلم كتاب صلاه المسافرين باب الامر بتعهد القرآن ج 2 ص 190 ; مسند احمد ج 6 ص 62 و ج 2 ص 334 ; مجمع البيان ج 10 ص 475 ; تفسير الكشاف ج 4 ص 590 ; تفسيرالميزان ج 20 ص 390 ; تفسير نورالثقلين ج 5 ص .555
.14 مقدمه مرآه العقول ; بدايه المجتهد ج 2 ص 141 ; زاد المعاد ج 2 ص 205 ; ابن المغني قدامه ج 7 ص 525 ; المحلي ج 7 ص .107
.15 شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 1 ص 463 ; مروج الذهب ج 3 ص 454 ; الاخبار الموفقيات ص 576 ; صحيح بخاري ج 2 ص 225 ; صحيح مسلم كتاب صلاه العيدين باب الرخصه في اللعب الذي لامعصيه له ج 3 ص 148 حديث 19 ; صحيح بخاري كتاب النكاح باب قيام المراه علي الرجال في العرس و خدمتهم بالنفس ج 7 ص 26 و باب النسوه اللاتي يهدين المراه الي زوجها ج 7 ص 22 ; سنن ابن ماجه كتاب النكاح باب الغنا و الدف ج 1 ص 613 ; مسند احمد ج 4 ص 78 و ج 3 ص 91 نقل از همان
.16 در اين باره ر . ك : نقش ائمه در احيا دين ج 5 ص 100 و ج 6 سراسر كتاب .
.17 او از افراد داستان سرايي بود كه معاويه آنها را به كار گرفت . (المفصل ج 1 ص .83 )
.18 وي مسيحي بود و در سال نهم هجري به ظاهر مسلمان شد (كنزالعمال ج 10 ص 281 ; الاصابه ج 1 ص .180 )