اخلاق
اخلاق
يكشنبه 21 خرداد 1391 دنياي مؤمنان، دنياي روشني‌است
منبع: آفتاب آي آر



وقتي درون آدمي پر از حضور خداوند مي‌گردد و اميد و توكل به خداوند، سرزمين روح را فرامي‌گيرد ايمان از راه رسيده است و شكوفه‌هاي محبت خداوند در سرزمين جان آدمي جوانه زده است و اشاره كرديم ايمان در عين فراهم آوردن آرامش و صلح درون و ايجاد اميد در روح و روان انسان سبب زيستن اخلاقي نيز مي‌گردد و اخلاقي زندگي كردن يكي از نشانه‌هاي سلامت روان شمرده شده است...
وقتي نسبت انسان با خداوند از سر ايمان سامان مي‌يابد نخستين حقيقت حقيقي كه براي وي رخ مي‌دهد درك حضور خداوند است در سراسر هستي يعني انسان مومن در گام اول، جهان را به گونه‌اي مي‌شناسد كه هم موجودات عالم ثناگوي خداوند هستند و هم خداست كه تمام هستي را دربرگرفته و به همه موجودات نور و وجود مي‌بخشد. در سوره مباركه حديد آمده است: «سبح‌ لله ما في‌السموات و الارض و هو العزيز الحكيم. له ملك و السموات و لارض يحيي و يميت.»
يعني هر آنچه در آسمان و زمين است خداي پاك را تسبيح مي‌كنند و بر كمال مطلق و خير مطلق خداوند اقرار مي‌ورزند و نيز خداوند است كه مالك آسمان و زمين و همه عرصه وجود است و مرگ و حيات بودن و ماندن و آمدن و رفتن همه به دست خداوند است. البته در قرآن به آيات فراواني از اين دست برخورد مي‌كنيم كه هستي را يكپارچه به خداوند نسبت مي‌دهد و از زيبايي‌هاي قرآن است كه همگان را وامدار و آويخته فضل و رحمت خداوند قلمداد مي‌كند.
مي‌فرمايد: «انتم‌الفقراء الي الله والله هوالغني» فقط غنا از آن خداوند است و غير او جز فقر و‌آويختگي هيچ از خود ندارد. اكنون توجه كنيد در چنين وضعيتي شخص مومن چگونه رفتار مي‌كند. شايد نخستين وضعي كه در احوال مومنان رخ مي‌دهد حالتي به نام خشيت باشد يعني درك عظمت خداوند و همين كافي است تا خوي تند، خودپرستي و تكبر آدمي كه بيشترين لطمات روحي را به انسان و ديگران وارد مي‌كند و به عنوان بدترين آفت اخلاقي، مطرح است اندكي درمان پذيرد زيرا هيبت و عظمت خداوند وقتي آشكار شود، بي‌چيزي و فقر آدمي را نيز هويدا مي‌كند كه هرچه دارد از اوست و اين وصف جميل، خود موجب شرم از خداوند و خويشتنداري و دوري از آلودگي و دل نسپردن به گناه خواهد بود.
مومن خداوند را در همه سوي هستي مي‌يابد و به اين ترتيب جهان مومنان، جهان روشني است كه خداوند از هر سو به آن نظاره مي‌كند و آن را مرئي و روشن مي‌سازد. آن‌گاه وقتي لايه‌هاي زندگي و زواياي تاريك آن از طريق حضور خداوند روشن شود انگيزه خويشتنداري و پاكدامني و شرم از خداوند در وجود آدمي قدرتمند مي‌گردد و آدميان مي‌آموزند كه حريم اخلاق را پاس دارند و روي از گستاخي و بي‌پروايي بشويند هنگامي كه آتش حضور خداوند در تمام صحنه‌ها و لحظه‌هاي زندگي در برابر ديدگان مومنان شعله‌ور باشد جفا كردن در حقوق ديگران و خطا كردن اخلاقي، به مرزهاي پاييني از رفتار انسان سقوط مي‌كنند و امكان زيستن اخلاقي براي آدمي فراهم مي‌گردد.
اوست نشسته در نظر من به كجا نظر كنم/ اوست گرفته شهر دل من به كجا سفر برم
به اين ترتيب در گام نخست ايمان در جان مومن سبب مي‌گردد تا آدمي خداوند را به عنوان ناظري پاك، منصف، خيرخواه و فراگير، همواره در زندگي و وجود دريابد و همين موجب پرهيز از تن سپردن به رفتار ناروا و بالاتر رفتن انگيزه‌هاي اخلاقي و نيز زدودن غبار تكبر و نشاندن بذر دلگشاي خشيت و فروتني مي‌گردد كه موثرترين اقدامات اوليه زندگي اخلاقي است.