قرآن و عترت
محرم89
دوشنبه 3 مهر 1396 فلسفه عزاداری و گریه برای امام حسین (علیه السلام)
نویسنده: حامد منتظری مقدم
منبع: فصلنامه معرفت

با گذر زمان، این نکته به روشنی معلوم شد که امام حسین(علیه السلام) و یارانش، مردان «پیروزِ» کربلا بودند. در کربلا، گرچه آنان، جان باختند; اما اسلام را حیاتی دوباره بخشیدند، رسمِ ستم ستیزی را به جهانیان آموختند، و خود نیز به فیض بزرگ شهادت دست یافتند. همچنین، آنان برای همیشه تاریخ، در نگاه دین مداران و عدالت خواهان جایگاهی شکوهمند یافتند و محبوبِ دل‌های مؤمنان شدند.
با این حال، قیام پیروزمندانه امام حسین(علیه السلام)در عاشورای سال 61 هجری، با نثار خون‌های پاک عزیزان، بی قراری‌های کودکان، بی پناهی‌های بانوان، و یا صحنه هایی آکنده از «مصیبت» و «مظلومیت» رقم خورد. بر این اساس، یادآوری اخبار آن قیام خونین، همواره عواطف انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان ـ را به تأثر واداشته،2 و در طول تاریخ به برپایی عزاداری ـ با شکل‌های گوناگون ـ انجامیده است. از این رهگذر، پس از گذشت چهارده قرن و اندی، همچنان درس هاو پیام‌های آن قیام تازه و زنده مانده است.
این همه در حالی است که از دیرباز تاکنون، همواره مخالفانی نیز وجود داشته اند که عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) را انکار کرده و یا درباره آن شبهه و تردید روا داشته اند. ایشان، گاهی کوشیده اند تا مشروعیتِ عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) را نفی کنند3 و گاهی نیز کارکردهای اجتماعی آن را زیر سؤال برده اند.
امروزه، عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) بیشتر با شکل اخیر از تردید و انکار، و با این گونه شبهات مواجه است: چرا باید برای حادثه ای که قرن‌ها از وقوع آن گذشته، عزاداری و گریه کنیم; سیاه پوش کردن کوچه و بازار و محافل و بر سر و سینه زدن تا کی؟ آیا نمی شود یاد حادثه عاشورا را با شیوه‌های نو همانند برگزاری همایش و کنفرانس مطبوعاتی و... گرامی داشت؟4 همچنین، گاهی این چنین، پرسش می شود: اگر امام حسین(علیه السلام) با حرکت خود در روز عاشورا، پیروز و برنده واقعی میدان بود، چرا شیعیان و محبّان آن حضرت به جای جشن و سرور، گریه و عزاداری می کنند؟5
روی هم رفته، پرسش‌ها و شبهات یاد شده را می توان در دو سؤال اساسی زیر خلاصه کرد:
1. عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) چیست؟ (سؤال از چیستی);
2. عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) چرا برپا می شود؟ (سؤال از چرایی).
در این نوشتار، افزون بر پاسخ گویی به دو سؤال مزبور، با توجه به اینکه عزاداری در اساس، بر پایه گریه کردن استوار بوده، و با توجه به اینکه در روایات، پاداش عظیمی برای گریه بر امام حسین(علیه السلام) بیان شده است، به پرسش زیر نیز پاسخ گفته می شود:
3. گریه بر امام حسین(علیه السلام) چیست و بر چه گونه هایی است؟ و در اساس، چرا بر امام حسین(علیه السلام) می گریند؟ (سؤال از چیستی و چرایی).
در ادامه این قسمت از نوشتار، سؤالات یاد شده در سه بخش پاسخ داده می شود:

1. چیستی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)

«عَزا» در لغت، به معنای «صبر و شکیبایی کردن بر هر چیزی که انسان از دست می دهد»،6 و نیز به معنای «خوب صبر کردن»، «صبر کردن در مصیبت» و «سوگ و مصیبت» است.7 در عربی، «عَزّیْتُ فلاناً» یعنی او را دلداری و تسلّی دادم، و «اَحْسَنَ اللّهُ عَزاک» یعنی خداوند تو را صبر نیک دهد.8
بر این اساس، «عزاداری» مراسمی است که برای آرامش بخشیدن به فرد یا افراد داغ دیده برگزار می شود. برای این منظور، روش‌های متعددی کاربرد دارد; مانند: هم دردی کردنِ زبانی با فرد داغ دیده، گریه کردن همراه با فرد داغ دیده، شنیدن غم و غصه‌های فرد داغ دیده، یادآوری داغ‌های دیگران به ویژه داغ‌های بزرگان دینی و تاریخی و... . در جوامع مختلف، عزاداری معمولا در قالب مراسم جمعی، در چند مرحله زمانی (سوم، هفتم، چهلم و...) و با آدابی مخصوص برگزار می شود، و روی هم رفته، تأثیر بسیار شگرفی در آرامش بخشیدن به افراد داغ دیده دارد.9
افزون بر مراسم عزاداری، دو عامل «گذشت زمان» و «فراموشی» به یاری فرد داغ دیده می آید و اندک اندک او را از هیجان‌های ناشی از غم دیدگی می رهاند.10 در این حال، معمولا مراسم عزاداری نیز متوقف می شود، و در نهایت، برای بزرگداشت و یاد بود، مراسمی برپا می شود; البته روشن است که نقش مراسم یادبود در آرامش بخشیدن به بازماندگان بسیار اندک، و نقش آن در زنده نگاه داشتنِ نام و یاد فرد در گذشته بسیار فراوان است. از این رو، برگزاری مراسم بزرگداشت و یادبود برای بزرگان دینی، ملّی و دانشمندان، حتی پس از گذشت زمان دراز از فقدان آن ها، کاری بسیار رایج است.
در وهله نخست، به نظر می رسد که برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)از نوع اخیر است; اما در واقع، شخصیت امام حسین(علیه السلام)چندان عظیم، و حوادث قیام او چنان مصیبت بار است که عزاداری وی به هیچ وجه با مراسم معمول در یاد بود و بزرگداشت افراد که غالباً خشک و بی هیجان است، همانندی ندارد. پس از گذشت چهارده قرن و اندی از حادثه عاشورا، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغدارِ آن حادثه بزرگ می یابند و با شرکت در این مراسم عملا به یکدیگر، و نیز به صاحبان اصلی مصیبت (اهل بیت(علیهم السلام)) تسلّی می دهند.11 گواه بر این سخن، آن است که عزادارانِ امام حسین(علیه السلام)، به یادِ مصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیون سر می دهند و حتی بی تاب می شوند; البته این حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام)دارد که در این باره، در ادامه نوشتار به تفصیل سخن به میان خواهد آمد.
ناگفته پیداست که برپایی عزاداری امام حسین(علیه السلام) افزون بر تسلّی بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم، به طور کاملا طبیعی، سبب می شود تا نام و یاد امام حسین(علیه السلام) و حماسه عظیم او همواره زنده و تازه نگاه داشته شود; به ویژه آنکه عزاداری بر امام حسین(علیه السلام)در قالب یکی از مردمی ترین رسم‌های اجتماعی میان مسلمانان انجام می شود و همگان در هر سنّ و از هر صنف ـ زن و مرد، پیر و جوان و خردسال، و... ـ با حضور در آن، پیام‌ها و درس‌های حماسه حسینی را با عمق جان دریافت می کنند.

2. چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)

عزاداران امام حسین(علیه السلام) با حضور در مراسم عزاداری آن حضرت، در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغ دارِ حادثه خونین عاشورا می یابند; گریه و شیون سر می دهند و بی تاب می شوند. بر این اساس، در این قسمت از نوشتار، ابتدا باید بر این سخن اذعان کرد که عزاداری امام حسین(علیه السلام)، گرچه به گونه ای است که شرکت کنندگان در آن، غمبار و گریان می شوند، اما با وجود این، آن مراسم تأثیرات روانی بسیار مطلوبی بر روی ایشان بر جای می گذارد. بی گمان، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)آرامشی ویژه و لذتی خاص را احساس می کنند، و اگر غمی بر چهره آنان می نشیند، غمی متفاوت با غم و غصه‌های زندگی روزمره است; غم معنویت، غم آخرت و غم مظلومیت است. غمی است که منشأ حرکت است، و کنشوری اجتماعی افراد را افزایش می دهد نه کاهش، و عامل نابهنجار در زندگی افراد نمی شود، بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا می کند، و به زندگی نشاط می بخشد.12 از این رو، کسانی که حضور در مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) را تجربه کرده اند، هرگز از تکرار و استمرار آن دلزده نمی شوند; در حالی که بی گمان، در هیچ مجلس یاد بود و بزرگداشت دیگری، وضع بدین گونه نیست.
حال، باید دید که چرا عزاداران حسینی، به شکل خود خواسته، به مجالس سوگواری امام حسین(علیه السلام) پا می گذارند، جامه سیاه بر تن می کنند، بر سر و سینه می زنند، اشک می ریزند و...؟ بی گمان، پاسخ به این پرسش، خود می تواند بیانگر «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» باشد.
اساسِ پاسخ را باید در مهر و محبّتِ به امام حسین(علیه السلام)جستوجو کرد که تا «ژرفای احساسات و عواطفِ» عزاداران راه یافته،13 و ایشان را چنان شیفته و شیدا کرده است که ناآشنایان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبیر می کنند. آری، عزاداران امام حسین(علیه السلام) بر اساس «پیوند عمیق عاطفی»، هر ساله مراسم عزای حسینی را با شکوه تر از قبل برگزار می کنند، و این همه، تجلّی این فرموده رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است: «إن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابداً»14; برای شهادت امام حسین(علیه السلام)در دل‌های مؤمنان حرارتی است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.
بر این اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهم ترین پشتوانه برای برپایی مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) بوده است. با وجود این، کارکرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفی محدود نبوده است. در طول تاریخ، برگزاری عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)فرصتی مناسب به دست می داده است تا مرثیه سرایان و خطیبان، همگان را با شخصیت و نهضت امام حسین(علیه السلام)، و نیز با معارف اسلامی آشنا کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)آثار، فواید و کارکردهای بسیار مهمی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته است. بی گمان، شناخت این کارکردها و آثار سبب می شود تا ما نسبت به «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» آگاهی ژرف تری پیدا کنیم. از این رو، در اینجا، مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)، به اجمال شناسایی می شود:

الف. زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا

عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در مهم ترین کارکرد خود، سبب شده است تا یاد، نام و پیام‌های نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند، و آموزه‌های آن به همه بشریت انتقال یابد. از این طریق، همه انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان ـ در طول تاریخ، با آموزه هایی همچون: ستم ستیزی، آزادگی، شهادت طلبی، ایثار و حقیقت جویی آشنا شده اند. در این باره، این سخن از یک نویسنده غربی بسیار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقیقت این روز (عاشورا) را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند; زیرا پیروان حسینی به واسطه عزاداری حسینی می دانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کرد; زیرا شعار پیشرو و آقای آن‌ها ندادنِ تن به زیر بار ظلم و ستم بود.»15

ب. معرفی الگوهای راستین و ایجاد پیوند عمیق عاطفی با آنان

عزاداران حسینی، با شرکت در مراسم عزای امام حسین(علیه السلام)و یاران با وفایش، با شخصیت و عظمت روحی آنان آشنا می شوند، و آنان را انسان‌های کاملی می یابند که واجد صفات پسندیده صبر، وفا، استقامت، و از خود گذشتگی اند، و هر یک، الگو و اُسوه نیکی هایند. مهم تر اینکه عزاداران به یاد مظلومیت و مصیبت ایشان به سوگ می نشینند، می گریند، و بر سر و سینه می زنند، و از این طریق، شناخت خود را نسبت به آنان با پیوندی عاطفی، استحکام می بخشند.
از آن سو، عزاداران با دشمنان امام حسین(علیه السلام)، یزید و یزیدیان، نیز آشنا می شوند، و نسبت به آنان عمیقاً نفرت پیدا می کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)، در عمل، به تحقّقِ «تولّی» و «تبرّی» می انجامد، و فرصتی می شود تا عزاداران در خطاب به مقتدای خود، اعلام کنند: «انّی سلمٌ لِمن سالمکم و حربٌ لِمن حاربکم و ولی لِمن والاکم و عدوٌّ لِمن عاداکم»16; من، با کسانی که با شما در آشتی و صلح باشند، آشتی اَم ; و با کسانی که با شما در ستیز و جنگ باشند، در ستیزم; و با کسانی که شما را دوست بدارند، دوستمَ; و با کسانی که شما را دشمن بدارند، دشمَنم.

ج. تعلیم معارف دینی

مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام)فرصتی بسیار ارزشمند به دست می دهد تا واعظان و خطیبان عالم، به بیان احکام و مباحث شرعی، اخلاقی و اعتقادی بپردازند و عزاداران حسینی را با معارف دینی آشنا کنند. بر این اساس، همان گونه که در محرم سال 61 هجری، امام حسین(علیه السلام)برای احیای دین قیام کرد، مراسم عزاداری او نیز در طول تاریخ، بستری شد برای احیای دین و ترویج معارف آن.

د. ایجاد معنویّت در جامعه

چنان که پیش تر نیز گذشت، شرکت در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آرامش و لذت خاصی به عزاداران می بخشد. در واقع، این آرامش ناشی از فضای ویژه ای است که در مجالس عزای حسینی به وجود می آید. در این مجالس، سخن از دیانت، حقیقت و مظلومیت، با اشک و سوز همراه می شود و جان‌های خسته از زندگی‌های روزمره را دگرگون می کند. در نتیجه، عزاداران احساس پاکی، سبکباری، لطافت و معنویت می کنند که این حالات خود می تواند بیانگر نوعی از تزکیه و پالایش روحی باشد که با شرکت در مجالس عزای حسینی به دست می آید; البته سزاوار است که عزاداران در خارج از مجالس عزا نیز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوی آنان افول نیابد.
در اینجا، همچنان باید تأکید کرد که موارد یاد شده در بالا، تنها برخی از مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)است.17 اهمیت موارد یاد شده بر همگان روشن است، و بی شک، می توان ریشه تردیدها و انکارهایی را که نسبت به برپایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) انجام می شود، در خصومت با همین آثار و کارکردها یافت. در این باره، امام خمینی(قدس سره) هشدار داده و می فرماید: «... آن روضه‌های سنّتی و آن مصیبت‌ها را زنده نگاه دارید که برکاتی که به ما می رسد از آن هاست، این برکات از کربلاست. کربلا و نام مبارک سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود.»18 همچنین، می فرماید: «روضه سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهدا است. آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهدا را نخوانید، اصلا نمی فهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمی دانند یعنی چه. این گریه‌ها و این روضه ها، این مکتب را حفظ کرده است...»19

3. گریه بر امام حسین(علیه السلام)(چیستی و چرایی)

روایات نقل شده از معصومان(علیهم السلام) بیانگر آن است که آنان، خود به یاد مصائب و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) می گریستند و نیز از اصحابشان می خواستند که این گونه رفتار کنند، و به منظور تشویق آنان، پاداش عظیمِ گریه بر حسین(علیه السلام) را بیان می کردند. بی گمان، همین رهنمودهای معصومان(علیهم السلام)، منشأ اصلی برای برپایی عزاداری امام حسین(علیه السلام) بوده، نیز در تداوم و بقای آن، و تبدیل شدنِ آن به شکل یک رسم و سنّت اجتماعی، نقش محوری داشته است.
حال در اینجا، باید دید که گریه بر امام حسین(علیه السلام) چیست و بر چه گونه هایی است؟ و در اساس، چرا بر حسین(علیه السلام)می گریند؟
برای پاسخ گویی به این پرسش ها، نخست باید بررسی کرد که به طور کلی، گریه کردن چگونه رفتاری است و چه انواعی دارد؟
در این باره، باید گفت که گریستن ـ همچون خندیدن ـ یک رفتار هیجانی مخصوص به انسان هاست. هر انسانی، کما بیش، مواردی از گریه کردنِ خود را تجربه کرده و یا گریستن دیگران را دیده است، و به وضوح دریافته است که گریه ـ مانند خنده ـ برآمده از شدیدترین حالات احساسی انسان است.20همچنین، تجربه نشان می دهد که ابراز ناراحتی به وسیله گریه ـ یا ابراز شادی به وسیله خنده ـ از نشانه‌های تعادل روحی انسان است. به گونه ای که اگر فردی نگرید ـ یا نخندد ـ می توان روان او را نامتعادل توصیف کرد. انسان هایی که با گریه و خنده، غم‌ها و شادی‌های خود را بروز می دهند، از سلامت جسمی و روحی بیشتری و از نشاط و تحرک بهتری، در صحنه زندگی برخوردارند. از این رو، مشاهده مظلومیت و مصائب کسانی که مورد علاقه انسان هستند، نیز تجسم و یادآوری آن‌ها ـ که در مورد امام حسین(علیه السلام) و یارانش چنین است ـ عواطف انسان هایی را که فطرتی پاک دارند، تحت تأثیر قرار می دهد، و سبب می شود تا بر آن مظلومیّت و مصائب بگریند.21
بر این اساس، گریه کردن یکی از رفتارهای عادی و طبیعی آدمی است. گریه، دارای یک ظاهر است و یک باطن. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است. تأثیرات روانی، از طریق محرک‌های بیرونی یا درونی مثل تفکر، وارد چرخه فیزیولوژی مغز و اعصاب می شود، در نتیجه، بخش خاصی از مغز تحریک می گردد، و به غدد اشکی چشم فرمان فعالیت می هد و در نهایت، قطرات اشک جاری می شود که ما آن را گریه می نامیم. باطن گریه همان تأثیرات درونی و عاطفی است که به سبب عوامل مختلف، در فرد بروز می یابد. بر این اساس، «گریه» انواع گوناگونی دارد که در این جا، مهم ترین آن ها، به اجمال شناسایی می شود:22

الف. گریه ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خود

این نوع از گریه، یا ریشه در دردمندی جسمی دارد که بیشتر در افراد کم سنّ و سال بروز می یابد، و یا برخاسته از غم و اندوهی است که در مواجهه با حوادث ناگوار، فضای درونی انسان را فرا می گیرد; حوادثی همچون: فقدان بستگان و آشنایان، از دست دادن شیء یا فرصت مورد علاقه، عدم دست یابی به موفقیتی مهم، عدم دست یابی به پیروزی در مسابقات ورزشی و... . در چنین حالتی، به اصطلاح عامیانه، عقده‌ها گشوده، و اشک از چشم جاری می شود. در اصطلاح روان شناسان، گریه در این حالت، سببِ «تخلیه روانی ـ هیجانی» می شود، و در نتیجه، فرد تا حدود زیادی آرامش پیدا می کند.23
در داغ از دست دادن عزیزان، این نوع از گریه در افراد بازمانده بروز می یابد، و ناشی از احساس فراق و جدا شدن از آن عزیز درگذشته است. چنین گریه ای، معمولا برای همه افراد، در سنین، جوامع و جایگاه‌های مختلف پیش می آید، چنان که درباره شخص رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز گزارش شده است. حضرت در داغ وفات فرزندش ابراهیم (سال 9 هجری)، چنان گریستند که اشک بر محاسن مبارکش جاری شد، و در برابر آنان که کوشیدند وی را از این کار منع کنند، فرمودند: «... این اشک، از روی رحمت و رأفت است و هر کس رحم نکند، مورد رحمت قرار نمی گیرد»،24 و بنا به گزارشی، چنین فرمودند: «چشم می گِرید، و قلب اندوهناک می شود، اما ما سخنی نمی گوییم که ]ناسپاسی باشد و [پروردگار را به خشم آورد.»25 در سوگ درگذشت رقیه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله)(سال 2 هجری)، عمربن الخطاب کوشید تا زنان را از گریستن باز دارد، اما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مانع او شد، و فرمود: «... هر چه از چشم و قلب باشد ]یعنی اشک و اندوه[، از روی رحمت و رأفت است، و هر چه از زبان و دست باشد ]کارهایی مانند: ناسپاسی کردن، گریبان دریدن، به خود لطمه زدن و...[ از شیطان است.»26 همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)، در شهادت عموی گرامی اش حمزه (سال 3 هجری)، با بیانِ این سخن که «عمویم حمزه گریه کننده ندارد»، دیگران را به گریستن بر حمزه واداشت،27 و نیز خود برای او بسیار گریه کرد،28 چنان که حضرت ـ در موارد مختلف ـ در داغ بستگان و یاران دیگر خویش اشک ریخت،29 وروی هم رفته،این گونه رفتارهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)سبب شد تا گریستن برای درگذشتگان، در جایگاه یک رسم اجتماعی «تأیید شده از سوی شرع» در میان مسلمانان رواج یابد. در اینجا، باید از نوع دیگری از گریه یاد کرد که حالتی ویژه دارد. برخلاف موارد دیگر که بر اثر غم و اندوه بروز می یابد، ویژگی این نوع خاص در این است که در حالت شادمانی شدید پیش می آید، و معمولا «گریه شوق» نامیده می شود. این گریه در مواردی است که انسان، پس از گذرانِ دوره ای از فراق، جدایی و ناامید شدن در دست یابی به شیء، نعمت یا یکی از عزیزانِ خود، به آن خواسته نایافته می رسد، پس در این هنگام، از شدت شوق و هیجان، بی اختیار می گرید. چنین گریه ای، از جلوه‌های زیبایی احساس و دلدادگی روحی انسان است.30 چنان که در تاریخ صدر اسلام (سال 7 هجری پس از فتح خیبر)، هنگامی که جعفربن ابی طالب پس از سال‌ها حضور در حبشه، به مدینه بازگشت و به حضور رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)رسید، پیامبر(صلی الله علیه وآله)به استقبال او رفت، «و بکی فرحاً برؤیته; و از شوق دیدارش گریست.»31

ب. گریه ناشی از نوع دوستی و مِهرورزی نسبت به دیگران

انسان، به طور طبیعی موجودی نوع دوست و مِهرورز است که با مشاهده ـ یا آگاه شدن از ـ بروز حوداث ناگوار برای دیگران، متأثر می شود، و حتی برای آنان می گِرید. در مواردی همچون: سیل، زلزله، قحطی، و بلایای طبیعی دیگر که معمولا به شماری از انسان‌ها آسیب می رسد و آنان با وضعیتی وخیم مواجه می شوند، حتی کسانی که خارج از صحنه حوادث اند، با آگاه شدن از آن، بسیار متأثر، و گاهی گریان می شوند; البته این حالت، سبب می شود تا ایشان در یاری رساندن به آسیب دیدگان اقدام کنند; حتی گاهی به روشنی دیده می شود که میان میزان متأثر شدنِ افراد از یک سو، و میزان یاری رسانی آنان به آسیب دیدگان از سوی دیگر، پیوستگی برقرار است.
قسم دیگری از گریه نوع دوستانه، گریه بر «مظلوم» است. انسان ها، از روی رأفت و دلسوزی، با مشاهده ـ یا آگاه شدن از ـ ستمدیدگی هم نوعان خود متأثر می شوند، و حتی برای آنان می گریند. یک جنبه آشکار از گریه برای حضرت امام حسین(علیه السلام)همین قسم از گریه است که در این باره، پس از این، به تفصیل سخن به میان می آید.

ج. گریه ناشی از عقیده و کمال خواهی

در جهان بینی الهی، کمال انسان در تقرّب و نزدیکی جستن به خداست. در این جهان بینی، آموزه‌های خاصی مطرح است که آن آموزه ها، به گونه‌های خاصی از گریه، معنا و مفهوم می بخشد; مانند اینکه گریه ناشی از «خوف خدا»، زمینه ساز قرب الهی،32 و مایه دست یابی به رحمت خداوند است.33 بر این اساس، انسان‌های معتقد و مؤمن، در پیشگاه خداوند، خاشعانه به مناجات می پردازند، خطاها و گناهان خود را به یاد می آورند، و با سوزِ دل و اشک چشم، از خداوند آمرزش می جویند.
همچنین در اینجا، نوعی از گریه ناشی از فضیلت طلبی و کمال خواهی34 را نیز می توان شناسایی کرد که برخاسته از اعتقاد به کمالات انسانی و کوشش برای رسیدن به آن کمالات است. در چنین مسیری، رهپویان، از شمع وجودِ انسان‌های با فضیلت و به کمال رسیده ـ مانند: پیشوایان و بزرگان دین، معلّمان و مربیان اخلاق و... ـ بهره می برند، و چنانچه شمع وجود ایشان خاموش شود، اندوهی بزرگ آنان را فرا می گیرد. از این رو، داغ از دست رفتنِ انسان‌های با کمال و فضیلت، همواره بسیار سنگین است، و همگان ـ و نه فقط بستگانشان ـ برای آنان به سوگواری می پردازند. در این باره، این نمونه تاریخی، جالب توجه است: پس از وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، «امّ ایمن»35 گریه می کرد. عمربن الخطاب از او پرسید: «چرا گریه می کنی؟ مگر نه اینکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در پیشگاه خداوند است؟» امّ ایمن پاسخ داد: «گریه من برای از دست دادنِ رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نیست، بلکه برای آن است که با درگذشت او، دست ما از اَخبار آسمان و وحی کوتاه شده است.»36
در اینجا، باید توجه داشت چنان که پیشتر نیز گفته شد، انواع سه گانه گریه یاد شده در بالا، بر اساسِ عوامل مختلف گریستن است. بنابراین، گاهی فقط یک، و یا دو مورد از عوامل مزبور تحقق می یابد، و گاهی ممکن است که هر سه عامل، به طور یکجا و به شکل متداخل عمل کنند که در این حالت، بالطبع بر غم و اندوه سوگواران افزوده می شود، و گریه‌های ایشان شدت می یابد; چنانچه هر گاه «انسانی با فضل و کمال از بستگان و عزیزان، به شکلی مظلومانه» کشته شود، گریه بازماندگانش می تواند ناشی از هر سه عامل اصلی یاد شده باشد.
حال پس از شناخت انواع اصلی گریه و عوامل هر یک از آن ها، باید بررسی کرد که گریه بر امام حسین(علیه السلام)از کدام نوع است؟ در پاسخ، نخست باید تأکید کرد که عزاداری امام حسین(علیه السلام)از دیرباز در بستر وسیع زمانی،و پهنه‌های مختلف مکانی انجام شده، وطیف وسیعی از گریه کنندگان را در برگرفته است. بر این اساس، تشخیصِ نوع گریه امام حسین(علیه السلام)، بدون توجه به تفاوت شرکت کنندگان در سوگواری و مراحل مختلف آن، امری ناممکن می نماید.
بی گمان، گریه‌های طولانی بزرگ ترین بازمانده عاشورا، حضرت امام سجاد(علیه السلام) که از نزدیک صحنه‌های مصیبت بار کربلا و مظلومیت‌های پدر، برادران، عموها و دیگر عزیزان و همراهان خود را مشاهده کرده بود، گریه هایی بود کاملا متمایز، و ناشی از هر سه عامل: گریه از روی رحمت و رأفت در داغِ عزیزان; گریه بر مظلومیت ها; و گریه بر فقدان انسان هایی در حدّ اعلای فضل و کمال و پاکی.
پس از آن، در دوران متأخرتر، گریه‌های کسانی که با تشویق‌های ائمه اطهار(علیهم السلام)، و با آگاهی از اجر عظیم گریه بر امام حسین(علیه السلام)، اقدام به برپایی مجالس عزا برای آن حضرت می کردند و به یاد مصائب او می گریستند، گریه هایی بوده است بر مظلومیت، و ناشی از عقیده.
بر این اساس، اعتقاد به پاداش فراوان گریه بر امام حسین(علیه السلام)و نیز یادکرد از مصیبت‌ها و مظلومیت‌های آن حضرت، همواره در طول تاریخ، در برپایی عزاداری‌های حسینی تأثیرگذار بوده، و سبب شده است تا احساسات و عواطف عزاداران، با یاد و نام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و یاران با وفایش، پیوندی ناگسستنی و عمیق بیابد، و پس از قرن ها، برای آنان، همچون عزیزترین نزدیکان خود سوگواری کنند، بگریند و بر سر و سینه بزنند.
در این میان، «مظلومیتِ» امام حسین(علیه السلام)37 و دیگر شهیدان کربلا، عاملی بسیار مهم در برانگیختن احساسات و هیجانات همه انسان‌های پاک دل بوده، بسیاری از افراد غیرشیعه و حتی غیرمسلمان را در زمره سوگواران حسینی در آورده است. «مظلومیتِ» آنان که در قالب مصیبت هایشان یادآوری می شده، برای دل و جان عزاداران «سوز»، و برای چشم آنان، «اشک» را به ارمغان می آورده است; البته عشق و محبت نسبت به امام حسین(علیه السلام) و یارانش در عمق وجود برخی از عزاداران، چنان نفوذ کرده است که گاهی، فقط با شنیدن «نامِ» آنان، اشک از چشمانشان جاری می شود:
آن چنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون
تا که نامت می برم، از دیده آب آید برون
رشته الفت بود در بین ما، کز قعر چاه
کِی بدون رشته، آب بی حساب آید برون؟
تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‌ها
آتشی باید که خوناب کباب آید برون
گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشی
برگِ بی حاصل شود گل، چون گلاب آید برون.38

آری، در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آنچه در برون تجلّی می یابد، «اشکِ چشمِ» عزاداری است، و درون آن، مهر و محبتی است که خداوند در دل‌های آنان قرار داده است; «اشک، زبانِ دل و شاهد عشق است.»39
آنچه در بالا گذشت، بیانگر چیستی گریه بر امام حسین(علیه السلام)بود، و نیز با شناخت عوامل آن، بخشی از چرایی گریه بر حسین(علیه السلام)را بیان می کرد; در ادامه، به برخی از آثار و کارکردهای گریه‌های سوگواران حسینی اشاره می شود تا بدین سان، چرایی آن بیشتر روشن شود، همچنین، آنان که ناآگاهانه به تشکیک و تردید درباره مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(علیه السلام)می پردازند به خطای خود پی ببرند، نیز آشکار شود که معاندان، چرا به این مراسم، بسیار هجوم می آورند.
برخی از آن آثار و کارکردها، جنبه فردی، و برخی نیز جنبه اجتماعی و سیاسی دارد. از نظر فردی، گریه‌های عزاداران، از یک سو، آنان را تخلیه هیجانی می کند، به آرامش روحی ـ روانی می رساند و باعث صفای باطنی می شود که در این باره، پیش تر نیز سخن به میان آمد. از سوی دیگر حضور عزاداران در مراسم عزای حسینی، عواطف و شناخت آنان را تقویت می کند، و نیز سبب می شود تا آنان بکوشند در رفتار خود، شبیه به آنان باشند که برایِشان می گریند; هنگامی که عزاداران به یادِ وفاداری ابوالفضل العباس(علیه السلام)، یا آزادگی حرّبن یزید ریاحی اشک می ریزند، ناخود آگاه، خواهند کوشید تا در حد توان، آزاد مرد و وفادار باشند، و از نامردمی به دور.40
گریه بر امام حسین(علیه السلام)، از نظر سیاسی و اجتماعی نیز آثار و کارکردهای بسیار مهمی دارد; زیرا این گریه‌ها در جایگاه یک رفتار کاملا احساسی و هیجانی، و در عین حال کاملا آگاهانه، به یادِ بزرگمردی است که برای احیای دین و اجرای عدالت، خود را در سخت ترین شرایط قرار داد و هر گونه مصیبت و مظلومیت را به تن خرید; بدین سان، این گریه، شخصیت فرد عزادار را به شخصیت عظیم چنان انسان وارسته ای پیوند می زند، و اهداف و آرمان‌های او را در عمق جان وی پایدار می کند.
فرد عزادار با سوگمندی و گریه برای امام حسین(علیه السلام) آشکارا اعلام می کند که او وفادار به امام حسین(علیه السلام)، نهضت او، و آرمان‌های او است، و در میدان عمل نیز وفاداری خود را به اثبات می رساند; به یاد داریم که در همین روزگار، در صحنه‌های مختلف انقلاب و دفاع مقدس، مردان حسینی در میدان عمل چه خوش درخشیدند!
گریه و عزاداری برای حسین(علیه السلام)، در واقع، انقلاب و مکتب او را زنده نگاه داشته و پیام امام حسین(علیه السلام)را به همه انسان‌ها انتقال داده است. بر این اساس، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برّانی است که فریادِ اعتراض بر ستمگران است و پاسدارِ خون شهیدان.41 در این باره، این سخنان از حضرت امام خمینی(قدس سره)بسیار گویاست: «هر مکتبی، تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کُن نباشد،... حفظ نمی شود»;42 «گریه کردن بر عزای امام حسین(علیه السلام)، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا است که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می ترسند، برای اینکه این گریه ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است.»43

پی نوشت :

1ـ نوشتار حاضر، بخشی از طرح جامع مقتل امام حسین (ع) است که به وسیله گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در حال تدوین می باشد.
2ـ ادوارد گیبون (1737ـ1794م) مورخ انگلیسی می گوید: «در طی قرون آینده بشریت، و در سرزمین های مختلف، شرح صحنه های حزن آور مرگ حسین موجب بیداری قلب خونسردترین قارئین ]و مخاطبان [خواهد شد.» (سید عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین(علیه السلام)به انسان ها آموخت، چ سوم، تهران، فراهانی، 1351، ص 448.)
3ـ احمد تقی الدین ابن تیمیّه» (661ـ 728ق) و پس از او، فرقه وهابیت عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)را بدعت و حرام دانسته اند. (ابن تیمیّه الحرّانی الدمشقی الحنبلی، منهاج السّنة النبویة فی نقض کلام الشیعة و القدریة، ریاض، مکتبة الریاض الحدیثة، القاهرة، مکتبة الجمهوریة، ج 2، ص 323ـ 326.)
4ـ عبدالحکیم سلیمی، فلسفه عزاداری امام حسین(علیه السلام)، اهداف و آثار قیام امام حسین(علیه السلام)، تهران، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)با مشارکت نشر شاهد، 1381، ص 229.
5ـ برای آگاهی درباره برخی از این گونه پرسش ها و شبهات و نیز پاسخ های آن ر.ک: محمّدتقی مصباح، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، چ چهارم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره)، 1380، ص 14ـ23.
6ـ ابن منظور، لسان العرب، تصحیح امین محمد عبدالوهاب و محمدالصادق العبیدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1416، ج 9، ص 195 و 196 (ماده عزا).
7ـ علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373، چ اول از دوره جدید، ج 10، ص 13984 (ماده عزا).
8ـ ابن منظور، پیشین، ج 9، ص 195و 196 (ماده عزا) / احمدبن محمد بن علی المقری الفیومی، المصباح المنیر، قم، مؤسسة دارالهجرة، 1405ق، ص 408 (ماده عَزَوْتُه).
9ـ محمد کاویانی، «روان شناسی عزاداری»، تعالیم اخلاقی و عرفانی امام حسین(علیه السلام)، تهران، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) با مشارکت نشر شاهد، 1381، ص 346 و 347.
10ـ همان، ص 347.
11ـ امام محمّدباقر(علیه السلام) در پاسخ به یکی از اصحاب که پرسیده بود: عزاداران امام حسین(علیه السلام)چگونه به یکدیگر تسلیت بگویند؟ چنین فرمودند: «یقولون: عظّم اللّه اجورنا بمصابنا بالحسین(علیه السلام)، و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الامام المهدی من آل محمد(صلی الله علیه وآله)»: (به یکدیگر) چنین می گویند: خداوند پاداش های ما را در «مصیبتِ مان» درباره حسین(علیه السلام)عظیم گردانَد، و ما و شما را از زمره کسانی قرار دهد که به خونخواهی او، همراه با ولی خدا، امام، مهدی آل محمد(علیهم السلام)قیام می کنند. (جعفربن محمد بن قولویه القمی، کامل الزیارات، تحقیق الشیخ الجود القیومی، لجنة التحقیق، مؤسسة نشر الفقاهة، 1417 ق، ص 325و 326.)
12ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 350و 351.
13ـ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی (عج) به ضمیمه شهید، چ پنجم، قم، صدرا، 1398ق، ص 122 و 123.
14ـ میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، چ دوم، قم، مؤسسه آل بیت(علیهم السلام)لإحیاءالتراث، 1408 ق، ج 10، ص 318.
15ـ سید عبدالکریم هاشمی نژاد، پیشین، ص 451.
16ـ عبارتی است از «زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا» (جعفر بن محمدبن قولویه القمی، کامل الزیارات، ص 330.)
17ـ یکی دیگر از موارد مهم، نقش عزاداری امام حسین(علیه السلام) در ترویج مذهب تشیّع است. اثر ژوزف، خاورشناس فرانسوی در کتاب «اسلام و مسلمانان» در فصل «شیعه و پیشرفت های خیره کننده آن» به این امر اذعان کرده است. ر.ک: سید شرف الدین عاملی، فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی(علیه السلام)، ترجمه علی صحت، انتشارات مرتضوی، 1351، ص 94 و 97.
18ـ امام خمینی، صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قدس سره)، تهران، تهیه و تدوین انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 69 ـ1361ش، ج 18، ص 22.
19ـ همان، ج 8، ص 69.
20ـ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، چ هفدهم، تهران، صدرا، 1374، ج 3، ص 94.
21ـ حکیمه قاسمی، «فلسفه عزاداری یا اهمیت سوگواری»، حماسه عاشورا، تهران، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)با مشارکت نشر شاهد، 1381، ص 167.
22ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 352، به نقل از: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 20.
23ـ همان، ص 352 و 353.
24ـ ابوجعفر محمدبن الحسن الطوسی، الامالی، تحقیق مؤسسة البعثة، قم، دارالثقافة، 1414 ق، ص 388، (مجلس سیزدهم).
25ـ «... قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): تدمع العین و یحزن القلب، و لا نقول ما یسخط الربّ...» (محمدبن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالفکر، ج 1، ص 506.)
26ـ «... قال رسول الله(صلی الله علیه وآله)...: فانه مهما یکن من العین و القلب فمن الرحمة و ما یکون من اللسان و الید، فمن الشیطان.» (ابی بکر بیهقی، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، ج 4، ص 70.)
27ـ احمدبن حنبل، مسند احمد، بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، ج 2، ص 84 / ابی بکر بیهقی، پیشین، ج 4، ص 70.
28ـ علی بن برهان الدین حلبی الشافعی، السیرة الحلبیة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 2، ص 246.
29ـ از جمله می توان به گریستن پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر سر مزار مادرش اشاره کرد. (مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج 3، ص 65 / محمد کاویانی، پیشین، ص 339-341.)
30ـ حکیمه قاسمی، پیشین، ص 169.
31ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 24.
32ـ امام باقر(علیه السلام)فرمود: «در نجوای خداوند با موسی(علیه السلام) بر روی کوه طور چنین بود: ای موسی به قوم خود، این سخن مرا برسان که هیچ چیزی مانند گریه از روی خشیّتِ من، متقرّبین را به من نزدیک نمی کند.» (شیخ صدوق، ثواب الاعمال، چ دوم، قم، منشورات الرضی، 1368 ش، ص 172.)
33ـ در مناجاتی از امام سجاد(علیه السلام) چنین آمده است: «خداوندا! اشکِ چشم کسی که از خوف تو بگرید، مورد رحمت تو قرار می گیرد.» (شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعه، 1411 ق / 1991 م، ص 739.)
34ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 353و354.
35ـ امّ ایمن، کنیز و دایه رسول خدا(صلی الله علیه وآله)بود و نزد حضرت منزلتی والا داشت. (محمدبن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1410 ق، ج 8، ص 179.)
36ـ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة، تعلیق عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العملیه، 1405، ج 7، ص 266.
37ـ ابن تیمیّه (661ـ728ق) با آنکه عزاداری امام حسین(علیه السلام) را بدعت و حرام می داند، می گوید: «فلا ریب انه قتل مظلوماً شهیداً»; شکی نیست که او (امام حسین(علیه السلام)) کشته شد در حالی که مظلوم و شهید بود. (ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج 2، ص 321 و 322.)
38ـ حبیب چایچیان (حسان)، ای اشک ها بریزید، چ هفدهم، تهران، جاویدان، 1374، ص 131.
39ـ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معروف، 1374، ص 382.
40ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 354و 355.
41ـ همان، ص 384.
42ـ امام خمینی، صیفحه نور، ج 8، ص 70.
43ـ همان، ج 10، ص 31 و 32.